صفحه ۳۳۳

وجوب دفاع و عدم جواز خروج و قیام در عصر غیبت ندارد، بلکه بر این معنی دلالت دارد که در برخی موارد دعوت دعوت کننده به خروج و قیام دعوت باطلی است.

بدان صورت که وی مردم را به اطاعت از خود فرا بخواند اما استحقاق رهبری را نداشته باشد، همانند کسی که در عصر غیبت به دروغ ادعای مهدویت نماید؛ اما در برخی موارد دعوت دعوت حقی است، همانند دعوت "زید بن علی بن الحسین" که مردم را به مبارزه و به درهم شکستن حکومت ستم (حکومت بنی امیه) و واگذار کردن حق به اهلش یعنی آنکه مورد رضای آل محمد(ص) است یعنی امام صادق (ع) فرا می‎خواند، پس بر مردمی که مورد دعوت قرار می‎گیرند لازم است که بدون احساسات و عواطف آنی و زودگذر بنگرند و با دقت بیندیشند که چه کسی و برای چه منظور آنان را به قیام و مبارزه دعوت می‎کند.

پس هنگامی که انسان به حسب فطرت برای مصلحت گوسفندانش در انتخاب چوپان دقت به خرج می‎دهد، برای نفس خود سزاوارتر است که چنین دقتی را داشته باشد؛ و این یک قضاوت عقلی و فطری است؛ زیرا همواره انسان باید در امور سیاسی و مهم، عقل را به داوری فرا بخواند و تحت تأثیر احساسات آنی و لحظه ای قرار نگیرد.

مرحوم مجلسی به هنگام بررسی علت شکست قیام زید بن علی این جمله روایت را که می‎فرماید: "او (زید) بر یک قدرت متمرکزی شورید تا او را در هم بشکند" بیانی بر علت شکست زید به حساب آورده و در شرح این عبارت می‎فرماید: "ای فلذلک لم یظفرمرآة العقول ‏635/4 از چاپ قدیم. یعنی چون قدرت بنی امیه منسجم و متمرکز بود زید پیروزی نیافت."

در هر صورت این روایت صحیحه، قیام زید را مورد امضا قرار داده و بر جواز قیام برای دفاع از حق دلالت دارد. و اخبار و روایات در فضایل و دانش و زهد و تقوای زید و این که قیام وی مورد تأیید بوده [ به صورت مستفیض ] زیاد داریم که در جای خود مورد بحث قرار خواهد گرفت. و اینکه در این روایت به هنگام توصیف زید بیان داشته که "او شخصی بود دانشمند و بسیار راستگو" اشاره به این معناست که وی به خاطر برخورداری از علم و عمل صلاحیت فرماندهی قیام و انقلاب به حق را داشته است. از سوی دیگر با توجه به ویژگی هایی که در روایت برای زید و قیام وی آمده استفاده می‎گردد که قطعا خصوصیتی برای شخص زید نبوده بلکه ملاک هدف زید در قیام و صلاحیت او برای چنین قیامی بوده، پس در نتیجه قیام برای در هم شکستن حکومت فاسد ستمگر و آماده کردن مقدمات آن قیام، جایز و

ناوبری کتاب