صفحه ۳۲۸

البته دو دلیل اول برای اثبات مدعا کافی است و می‎توان مجددا به آن دو مراجعه کرد و در آنها اندیشید.

روایتهای متضاد درباره حکومت و شیوه جمع بین آنها

باید دانست کتابهای صحاح و سنن و مسانید برادران سنی مذهب ما پر است از اخبار و روایاتی که درباره حکومت و سلطنت وارد شده، در برخی آنها از حکومت ستایش شده و برای به عهده گرفتن آن ترغیب و تشویق به عمل آمده است، و برخی دیگر از ورود در امور حکومتی مردم را برحذر داشته و از دخالت در آن بیم داده و پیشوایان جور و ستم را نکوهش نموده و بیان داشته که آنان اهل آتش هستندآ در برخی دیگر اطاعت از امیر و فرمانده ولو اینکه برده حبشی سیاه پوست باشد را واجب دانسته است، در برخی دیگر تصریح نموده که "اطاعتی برای کسی که اطاعت خداوند را نکند نیست."لا طاعة لمن لم یطع الله. و نیز بیان داشته که: "اطاعتی در معصیت خداوند نیست، اطاعت فقط در کارهای معروف و نیک است."لا طاعة فی معصیة الله انما الطاعة فی المعروف. در برخی آمده: "سلطان سایه خداوند در زمین است."ان السلطان ظل الله فی الارض. و در برخی دیگر آمده است: "سلطان عادل متواضع، سایه خدا و نیزه خدا در زمین است."ان السلطان العادل المتواضع ظل الله و رمحه فی الارض.

جمع بین این روایات طبق قواعد و به حسب صناعت فقهی بسیار واضح و آشکار است؛ زیرا آنکه اطاعتش واجب است والی حق عادل است نه والی ستمگر جائر، به ویژه در فرمانهای ظالمانه و جائرانه ای که از وی صادر می‎شود، و این که اگر از سوی والی عادل برده ای مردم را براساس کتاب خداوند رهبری کند - چنانکه در متن حدیث این گونه است - اطاعتش واجب است، ولو اینکه حبشی سیاه پوست باشد، و از این مزایا و امتیازات اسلام است که امتیازات نژادی و جغرافیایی و طایفه ای و طبقاتی را ملغی نموده و در قرآن کریم فرموده است: (ان اکرمکم عندالله اتقیکم حجرات (49): 13. گرامی ترین شما در نزد خداوند باتقواترین شماست).

آیا ملاحظه نمی فرمایید که پیامبراکرم (ص) کمی پیش از وفات خویش "اسامة بن زید" را به فرماندهی سپاه برمی گزیند و بزرگان صحابه را دستور می‎دهد که زیر پرچم و تحت فرمان او باشند؟ و اما در آن مواردی که به صورت مطلق آمده که: "سلطان سایه خداست" باید به حدیث دیگری که مفید است و می‎گوید: "سلطان

ناوبری کتاب