صفحه ۳۲۱

خداوند نسبت به شناخت و اطاعت و قبول مسؤولیت در حکومت او دستور فرموده، همچنین ولایت والی های او و ولایت والی های او همه صحیح و رواست. بدان جهت که آنچه والی عادل به آن دستور می‎دهد هیچ زیان و نقصان و تحریف و تجاوز از دستورات خدا به سایر امور در آن نیست. پس هنگامی که والی بدین جهت والی عدل شد، ولایت از جانب او و کار برای او و یاری رساندن به او در حکومت و تقویت او حلال و رواست و معامله و تجارت با او حلال و جایز است؛ و این به خاطر این است که در ولایت والی حق و والی های وی، زنده کردن هر حقی و هرگونه عدالتی و میراندن همه ستمها و جورها و فسادها ممکن است، پس به همین جهت کسی که برای تقویت حکومت او تلاش می‎کند و در حکمرانی وی را یاری می‎دهد در حقیقت در اطاعت خدا تلاش نموده و دین خدا را تقویت کرده است."عن الصادق (ع): فوجه الحلال من الولایة ولایة الوالی العادل الذی امرالله بمعرفته و ولایته و العمل له فی ولایته، و ولایة ولاته و ولاة ولاته، بجهة ما امرالله به الوالی العادل بلا زیادة فیما انزل الله به و لا نقصان. منه ولا تحریف لقوله و لاتعد لامره الی غیره، فاذا صار الوالی والی عدل بهذه الجهة فالولایة له و العمل معه ومعونته فی ولایته و تقویته حلال محلل و حلال الکسب معهم، و ذلک ان فی ولایة والی العدل و ولاته احیاء کل حق و کل عدل و اماتة کل ظلم و جور و فساد، فلذلک کان الساعی فی تقویة سلطانه و المعین له علی ولایته ساعیا الی طاعة الله مقویا لدینه. (تحف العقول / 332)

قابل توجه است که این کلمات و جملات از امام صادق روایت شده که در آن زمان آن بزرگوار والی بالفعل جامعه و مبسوط الید نبود تا بر ولایت و حکومت او احیای حق و عدل و میراندن ظلم و جور و فساد مترتب باشد؛ و این نکته ای است شایان توجه و تأمل. [یعنی چنین نیست که این اهداف حتما باید به دست امام معصوم و در زمان او انجام شود].

13 - آمدی در کتاب غرر و درر از امیرالمؤمنین (ع) روایت نموده که فرمود:

"همانا سلطان، امین خدا در زمین و برپادارنده عدالت در جامعه و عامل جلوگیری از فساد و گناه در بین مردم است."عن امیرالمؤمنین (ع) ان السلطان لامین الله فی الارض و مقیم العدل فی البلاد و العباد و وزعته فی الارض. (غرر و درر ‏604/2، حدیث 3634)

در نهج البلاغه نیز آمده: "سلطان بازدارنده [ از فساد و گناه ] در روی زمین است."و فی نهج البلاغة : السلطان وزعة الله فی ارضه. (نهج البلاغة، حکمت 324، فیض 1243/، لح 533/)

در متن عربی روایت کلمه "وزعة" جمع "وازع" است، یعنی کسانی که مردم را از محرمات الهی باز می‎دارند؛ و چون سلطان معنی جنس و جمع دارد، کلمه "وزعة" که جمع است گفته شده است.

14 - باز آمدی از آن حضرت روایت نموده است:

ناوبری کتاب