توجه به یک نکته
ما پیش از این در اواخر بخش دوم کتاب یادآور شدیم که انس و الفت ذهن ما به امامت ائمه دوازده گانه (ع) موجب آن شده که لفظ "امام" در نزد ما همواره به امامت ائمه (ع) منصرف گردد و چنین تصور شود که گویا لفظ "امام" فقط برای آنان وضع شده، با اینکه لفظ "امام" برای هر پیشوایی که مورد پیروی قرار گیرد میباشد، چه در نماز باشد و یا در حج، یا سایر شؤون و امور سیاسی اجتماعی و... چه به حق باشد یا باطل؛ به همین جهت خداوند تبارک و تعالی فرمود: (فقاتلو ائمة الکفرتوبه (9): 12. با امامهای کفر مبارزه و قتال کنید.) و امام صادق (ع) هنگامی که فرمانده حج، اسماعیل بن علی در کنار وی توقف نمود لفظ "امام" را به او اطلاق کرد و فرمود: "سر فان الامام لایقف وسائل 290/8، باب 26 از ابواب آداب سفر، حدیث 1. حرکت کن امام نباید توقف کند." و در رسالة الحقوق امام زین العابدین (ع) آمده که "کل سائس امام خصال 565/، ابواب الخمسین، حدیث 1. هر سیاستگذاری امام است." که برای توجه بیشتر در این زمینه بجاست به آنچه پیش از این نگاشته شد مراجعه گردد. حال با توجه به این نکته بعید نیست بتوان گفت: کسی که امام زنده و ظاهری ندارد مرگ او مرگ جاهلیت و مرگ کفر و نفاق باشد؛ چرا که امام به حق، نگهبان دین و مجری اسلام است.
از سوی دیگر آیا داشتن امام از وصیت نسبت به اموال جزئی کم بهاتر است که درباره آن از پیامبراکرم (ص) روایت شده که فرمود: "هرکس بدون وصیت از دنیا برود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است."من مات بغیر وصیة مات میتة جاهلیة . (وسائل 352/13، باب 1 از کتاب الوصایا، حدیث 8)
7 - در کتاب دعائم الاسلام از امام جعفر صادق (ع) روایت شده که فرمود: "پذیرفتن مسؤولیت و ولایت از جانب امرای عادلی که خداوند مردم را به پیروی از آنان امر کرده و کار کردن برای آنها فریضه ای است الهی، و اطاعت آنان واجب است و برای کسی که از جانب آنان برای انجام کاری مأمور میگردد تخلف از دستور آنان، جایز نیست. اما ولایت حکمرانان جور و ستم و پیروی از آنها و کار کردن برای آنان در جهت معصیت خداوند حرام و غیر جایز است و یاری نمودن آنان و قبول ولایت از آنان صحیح نیست."عن جعفر بن محمد(ع) انه قال: ولایة اهل العدل الذین امرالله بولایتهم و تولیتهم و قبولها و العمل لهم فرض من الله عزوجل و طاعتهم واجبة و لایحل لمن امروه بالعمل لهم ان یتخلف عن امرهم و (ولایة - ظ -) ولاة اهل الجور و اتباعهم و المعاملون لهم فی معصیة الله غیر جائزة لمن دعوه الی خدمتهم و العمل لهم و عونهم و لا القبول منهم. (دعائم الاسلام 527/2، کتاب آداب القضاة، حدیث 1876)