از سوی دیگر معصوم نبودن علما و فقها و احتمال خطا و اشتباه کاری آنان در مقام عمل به هیچ وجه موجب جواز بلا تکلیف ماندن این امر اساسی و حیاتی نمی گردد؛ چرا که پیامبراکرم (ص) نیز اگر چه خود از گناه مصون و محفوظ بود اما عمال وی که در مأموریت بودند از لغزش و خطا مصون و محفوظ نبودند، همچنین عمال و کارگزاران امیرالمؤمنین (ع) بلکه حتی عمال حضرت صاحب العصر و الزمان (عج).
در هر صورت احتمال ضایع شدن حقوق مردم در صورت نظارت و تصدی و حفظ و حراست توسط حکومت صالح، به مراتب کمتر از این است که آنان به طور کلی به خود واگذاشته شده و بدون حاکم و سرپرست باشند؛ و این نکته ای است شایان توجه و اندیشه. در خاتمه این دلیل باز یادآور میشویم که نفرت و انزجار برخی مردم از لفظ "حکومت" و "سلطنت" و نظایر آن، نیست مگر این که غالبا آنان به حکومت های جائر و ستم گر و یا نالایق مبتلا بوده اند و در حقیقت تنفر و انزجار آنان از جور و ستم و بی لیاقتی است که به حکومت و سلطنت سرایت کرده؛ وگرنه حکومت و اداره شؤون مسلمانان و حفظ نظام آنان به صورت معقول امری است که عقل و شرع همواره به نیکی و خوبی از آن یاد نموده اند، چنان که بسیاری از آیات و روایات به صراحت بر این معنی دلالت دارد، که به برخی از آنها در ذیل دلیل اول همین مبحث اشارت رفت.