اجرای حدود و احکام و حراست از مرزها و سرحدات، همه با امام است."عن الرضا(ع): بالامام تمام الصلاة و الزکاة و الصیام و الحج و الجهاد و توفیر الفئ و الصدقات و امضاء الحدود و الاحکام و منع الثغور و الاطراف. (اصول کافی 200/1)
خلاصه کلام اینکه مراد از ولایت همان امامت است و ما پیش از این در اوایل کتاب به هنگام بررسی آیه شریفه (النبی اولی بالمؤمنین) گفتارهای دانشمندان لغت را در معنی ولایت خواندیم و گفتیم: حقیقت ولایت، به عهده گرفتن و سرپرستی کار است؛ و همواره ولایت بر تدبیر و قدرت انجام کار دلالت دارد، که میتوان برای یادآوری به آن مبحث مراجعه نمود.
و در کلام امیرالمؤمنین (ع) آمده است که فرمود:
"به خدا سوگند من در خلافت رغبتی و به ولایت تمایلی ندارم."والله ما کانت لی فی الخلافة رغبة و لا فی الولایة اربة . (نهج البلاغه، فیض / 656، خطبه 196، لح / 322، خطبه 205) و در برخی اخبار که اسلام را بر پنج ستون استوار نموده آمده است: "اما مردم چهار ستون را گرفته واین یک یعنی ولایت را رها کرده اند."فاخذ الناس باربع و ترکوا هذه." یعنی الولایة . (اصول کافی 18/2، کتاب ایمان و کفر، باب دعائم الاسلام، حدیث 3)
و آنچه مردم آن را رها کرده اند همان حکومت اهل بیت (ع) است نه صرف دوستی آنان، چنانکه این معنی مخفی نیست. و من گمان میکنم تفسیر ولایت به مودت و محبت یک تفسیر انحرافی از مفهوم ولایت است که از طرف غصب کنندگان حکومت اهل بیت (ع) برای خوب جلوه داده و توجیه اعمال خود، بین شیعیان اهل بیت گسترش داده شده است.
تداوم اجرای دستورات اسلام در گرو حکومت
در هر صورت مقصود از این روایت صحیحه این است که عمده ترین فرایضی که اساس اسلام است و دین اسلام بر آن بنا شده این پنج فریضه (یعنی نماز، زکات، حج، روزه و ولایت) است.
اما مهمترین همه اینها ولایت و حکومت حقه ای است که نگهبان و مجری سایر احکام است؛ زیرا در اثر نبودن دولت حق،اساس اسلام در خطر زوال و نابودی است، به همین جهت بر تمامی مسلمانانی که بر تداوم اسلام عشق میورزند لازم است که در هر عصر و زمان نسبت به تشکیل حکومت اسلامی اهتمام بورزند، منتهای امر در صورت حضور و ظهور ائمه معصومین (ع) آنان به جهت نص و به