صفحه ۳۰۰

قیس از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) بود که از دست حجاج بن یوسف که درصدد قتل او بود گریخت و به ابان بن ابی عیاش پناه آورد، و ابان او را نزد خود پناه داد، هنگامی که وفات او فرا رسید به ابان گفت: مرگ من فرا رسیده و تو حقی به گردن من داری و پیامبراکرم در فلان و بهمان، مسائل مهمی داشت و در این باره کتابی را به او داد که این کتاب همان کتاب مشهور سلیم بن قیس است که ابان بن ابی عیاش از قول او نقل کرده و کسی غیر از ابان آن را نقل نکرده است." فهرست ابن ندیم 321/ (چاپ دیگر 275).

- کشی در رجال خود می‎نویسد: "ابان گویا کتاب را بر علی بن الحسین امام سجاد(ع) قرائت نموده و آن حضرت فرموده: صدق سلیم (ره) علیه هذا حدیث نعرفه. راست گفته است سلیم - خدای او را رحمت کند - این حدیثی است که ما از آن آگاهی داریم. در روایت دیگری آمده است: ابان گفت: پس از وفات علی بن الحسین (ع) خداوند نصیب من کرد که به حج مشرف شوم، در آنجا امام محمد باقر(ع) را ملاقات نمودم، همه این حدیث را برای او خواندم... حضرت فرمود: سلیم درست گفته است." اختیار معرفة الرجال 104/ - 105.

- در کتاب غیبت نعمانی می‎نویسد: "در بین جمیع فقها و راویان شیعه در اینکه کتاب سلیم بن قیس هلالی از بزرگترین و قدیمی ترین کتب اصولی شیعه است خلافی وجود ندارد که اهل علم و راویان احادیث اهل بیت طاهرین (ع) نقل کرده اند؛ زیرا تمام آنچه در آن نقل شده از پیامبراکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و مقداد و سلمان فارسی و ابی ذر و افراد دیگری نظیر اینهاست که همه صحابی پیامبراکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) بوده اند و مطالب خود را از آنها شنیده اند، و این یکی از اصولی است که شیعه همواره به آن مراجعه می‎کرده و به آن اعتماد نموده اند." غیبت نعمانی 61/ (چاپ دیگر 101/) باب 4، ذیل حدیث 30.

- مرحوم کلینی در کتاب شریف اصول کافی نیز از کتاب سلیم روایتهای زیادی را نقل کرده و این دلیل بر این است که به آن اعتماد داشته؛ زیرا در دیباچه کافی، مرحوم کلینی چنین گفته است: "بالاثار الصحیحة عن الصادقین (ع)." و این نشانه آن است که آنچه را که در کافی نقل کرده صحیح می‎دانسته است.

- در مسند احمد حنبل نیز ذکری از این کتاب به میان آمده، ولکن به جای "سلیم بن قیس" "سلیمان بن قیس" آمده است. احمد از ابی عوانه، او از ابی بشر، او از سلیمان بن قیس، او از جابر حدیثی را نقل می‎کند، سپس (احمد) می‎گوید: "ابوعوانه از قول ابی بشر گفت: این حدیث در کتاب سلیمان بن قیس بوده است." مسند احمد، ‏332/3.

ناوبری کتاب