صفحه ۲۹۷

ترس از بین رفته و جلوی عصیانها گرفته نمی شود و شیرازه امور از هم می‎گسلد و این به هم ریختگی سبب هلاکت مردم می‎گردد؛ پس همانا عامل اصلی بقای جامعه در خوردنی ها و نوشیدنی ها و مسکن و پوشاک و عقد و ازدواج و حلال و حرام، در امر و نهی است؛ زیرا خداوند سبحان مردم را بی نیاز از اینها خلق نکرده و حیات و بقای اولین مخلوق انسانها که حضرت آدم (ع) بود نیز بدون امر و نهی امکان پذیر نبوده است." المحکم و المتشابه، صفحه 50؛ و نیز بحارالانوار، چاپ بیروت ‏40/90.

نکته ای درباره کتاب محکم و متشابه: در همینجا این نکته را باید یادآور شد که محدث بزرگوار، مرحوم مجلسی (ره) مجموع این کتاب [محکم و متشابه ] را در کتاب القرآن بحار [بحارالانوار ‏1/90 - 97، باب 128 کتاب القرآن ] آورده است، و ظاهر این نقل این است که تمام کتاب محکم و متشابه روایتی است از امیرالمؤمنین (ع) که در اول بحار نیز این نکته گوشزد شده و در آخر باب 128 کتاب القرآن می‎نویسد:

"مطالب این کتاب را در یک رساله قدیمی منسوب به سعد اشعری یافته که از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده و ایشان ترتیب آن را تغییر داده و برخی اخبار را به آن افزوده است."

اما آنچه به نظر ما می‎رسد و سبک کتاب گواه آن است این است که این کتاب تألیف یکی از علمای شیعه است که گفتار خویش را با روایات در هم آمیخته، و کتاب مشتمل بر مطالبی است که نمی توان به همه آنها استناد نمود. برای دریافت این نکته باید به خود کتاب مراجعه کرد و با تأمل در آن نگریست.

دلیل ششم: [ استدلال به کلام امیرالمؤمنین (ع) در پاسخ به نامه معاویه ]

در کتاب سلیم بن قیس آمده است: هنگامی که نامه معاویه توسط ابودرداء و ابوهریره به دست امام (ع) رسید و آن حضرت به مضمون آن - که درخواست بازگردانیدن قاتلین عثمان به معاویه به منظور کشتن آنان بود - مطلع گردید، در پاسخ فرمودند:

"ای ابوهریره و ای ابودرداء، شما پیام و نامه معاویه را به من رساندید، اینک توجه کنید آنچه را برای شما می‎گویم برای معاویه بازگویید. به معاویه بگویید:

جریان عثمان بن عفان از دو صورت خارج نیست: یا اینکه رهبر و امام صالحی بود که مردم را به هدایت دعوت می‎کرد، که در این صورت ریختن خون او حرام و یاری کردن او واجب بود و هیچ کس حق نداشت از فرمان او سرپیچی نموده و در شکست و ذلت او تلاش کند. و یا رهبر و امامی بود گمراه و ستمگر، که در آن

ناوبری کتاب