صفحه ۲۹۶

و اینکه فرمود: "از شر فاجر ایمنی حاصل گردد" به خاطر توجه به همان امور یا به خاطر مرگ فاجر یا عزل وی. [یعنی با قوام و قیام امور دنیایی مردم، شر فاجر از سر مؤمنین کم خواهد شد.]

و کلمه "تحکیم" ظاهرا مصدر قراردادی است برای جمله "لاحکم الا لله" همانند کلمه "تهلیل" که مراد از آن گفتن "لااله الاالله" است. در هر صورت دلالت این روایت بر لزوم و ضرورت دولت و حکومت برای همه زمانها و مکانها آشکار است و هیچ تردیدی در آن نیست، و بر مردم روا نیست که نسبت به اقامه حکومت کوتاهی نمایند، بلکه واجب است حکومت واجد شرایط را ایجاد و از آن حمایت و پشتیبانی نموده و از دستورات وی اطاعت و پیروی کنند.

دلیل پنجم: [ استدلال به کلام امیرالمؤمنین (ع) در کتاب محکم و متشابه ]

کتاب محکم و متشابه از تفسیر نعمانی، از امیرالمؤمنین (ع) روایتی نقل نموده که قسمتی از آن این گونه است:

"امر و نهی دارای وجه و جهت واحدی هستند، هیچ یک از معانی امر نیست مگر اینکه بعد از آن نهی است، و هیچ یک از وجوه نهی نیست مگر اینکه همراه با آن امری وجود دارد. خداوند متعال در کتاب خویش می‎فرماید: (یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم انفال (8): 24. ای مؤمنان، خدا و رسول او را هنگامی که شما را به آنچه حیات و زندگی می‎بخشد دعوت می‎کنند اجابت کنید.)

خداوند سبحان در این آیه بیان داشته که حیات و زندگی مردم امکان ندارد مگر در سایه امر و نهی، همانند آیه شریفه: (و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب بقره (2): 179. برای شما در قصاص زندگی است ای خردمندان) و مانند آن است آیه شریفه (ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربکم و افعلوا الخیرحج (22): 77. رکوع و سجده کنید و عبادت پروردگارتان را انجام داده و کارهای شایسته کنید.) و "خیر" که در ذیل آیه گفته شده کارهایی است که موجب بقا و دوام زندگی است.

این آیات روشن ترین دلیل بر این است که امت نیاز به امام دارد تا زمام امور را به دست گرفته و آنان را امر و نهی نماید، حدود الهی را اقامه و با دشمنان بجنگد، غنایم را تقسیم و حقوق واجب الهی را از مردم وصول کند و درهای خیر و مصلحت را به روی مردم گشوده و آنان را از آنچه به ضررشان است بیم دهد؛ زیرا امر و نهی یکی از اسباب حیات و بقای جامعه است وگرنه شوق و

ناوبری کتاب