صفحه ۲۸۹

دلیل سوم: [ استدلال به روایت فضل بن شاذان در تبیین فلسفه

امامت و ولایت ]

مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا و نیز در کتاب علل الشرایع از عبدالواحد بن محمدبن عبدوس نیشابوری، از ابی الحسن علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری، از فضل بن شاذان روایت می‎کند (سند دیگری نیز از ابی محمد جعفر بن نعیم بن شاذان، از عموی خویش ابی عبدالله محمد بن شاذان از فضل بن شاذان از امام رضا(ع) نقل می‎کند) که آن حضرت فلسفه حکومت و ضرورت وجود امام را در حدیثی طولانی بیان فرمود که قسمتی از آن بدین مضمون است:

"... اگر کسی بگوید: چرا برای جامعه اولی الامر و امام قرار داده شده، و چرا مردم موظف اند از دستورات امام پیروی کنند؟ در پاسخ گفته می‎شود: به دلایل بسیار: یکی اینکه خداوند برای اعمال مردم حدی قرار داده که نباید از آن تجاوز کنند و مردم معمولا برای دست یافتن به لذتها و منافع به حقوق دیگران تجاوز می‎کنند و از حد خود می‎گذرند؛ لذا به فرد امینی نیاز است که زمام امور را به دست گرفته و مردم را از تعدی و تجاوز به حقوق دیگران و از فساد و وارد شدن در آنچه ممنوع شده اند باز دارد و حدود و احکام الهی را در جامعه اقامه نماید.

دیگر اینکه ما هیچ فرقه و دسته و قوم و ملتی را نمی یابیم که برای اداره زندگی اجتماعی و مسائل دینی و دنیوی خود رئیس و رهبری نداشته باشند، و خداوند حکیم هیچ گاه چیزی را که مردم به آن نیاز دارند و قوام جامعه به آن است مهمل و معطل نمی گذارد.

رهبر و امام به جامعه نظام می‎بخشد تا در پرتو او با دشمنان قتال کنند، و حقوق مردم را از بیت المال به آنان می‎رساند، و جمعه و جماعات را اقامه می‎کند، و با دشمنان مبارزه کرده و دست ستمگران را از سر مظلومین کوتاه می‎گرداند.

دیگر اینکه: اگر خداوند برای مردم امام و رهبری امین و حافظ جامعه و امانتدار قرار نداده بود، شریعت فرسوده و دین ضایع و از دست رفته و سنتهای الهی واژگونه می‎گردید، و بدعت گذاران در دین بدعت گذاشته و افراد ملحد از آن می‎کاستند. و امور دین را بر مردم مشتبه می‎ساختند؛ و با توجه به اینکه مردم ناقص خلق شده و چون به رشد و کمال نرسیده اند محتاجند و از طرفی تحت تأثیر هواهایشان با یکدیگر اختلاف فکر و نظر دارند، با این حال اگر برایشان یک قیم و حافظ آنچه پیامبر آورده نباشد، دچار فساد و پراکندگی می‎شدند و دین و سنت و احکام و ایمان به تغییر و نابودی کشیده می‎شد و در این شرایط همه خلق به فساد کشیده می‎شدند."

در آخر این حدیث علی بن محمد بن قتیبه می‎گوید: به فضل بن شاذان (راوی

ناوبری کتاب