دلیل سوم: [ استدلال به روایت فضل بن شاذان در تبیین فلسفه
امامت و ولایت ]
مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا و نیز در کتاب علل الشرایع از عبدالواحد بن محمدبن عبدوس نیشابوری، از ابی الحسن علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری، از فضل بن شاذان روایت میکند (سند دیگری نیز از ابی محمد جعفر بن نعیم بن شاذان، از عموی خویش ابی عبدالله محمد بن شاذان از فضل بن شاذان از امام رضا(ع) نقل میکند) که آن حضرت فلسفه حکومت و ضرورت وجود امام را در حدیثی طولانی بیان فرمود که قسمتی از آن بدین مضمون است:
"... اگر کسی بگوید: چرا برای جامعه اولی الامر و امام قرار داده شده، و چرا مردم موظف اند از دستورات امام پیروی کنند؟ در پاسخ گفته میشود: به دلایل بسیار: یکی اینکه خداوند برای اعمال مردم حدی قرار داده که نباید از آن تجاوز کنند و مردم معمولا برای دست یافتن به لذتها و منافع به حقوق دیگران تجاوز میکنند و از حد خود میگذرند؛ لذا به فرد امینی نیاز است که زمام امور را به دست گرفته و مردم را از تعدی و تجاوز به حقوق دیگران و از فساد و وارد شدن در آنچه ممنوع شده اند باز دارد و حدود و احکام الهی را در جامعه اقامه نماید.
دیگر اینکه ما هیچ فرقه و دسته و قوم و ملتی را نمی یابیم که برای اداره زندگی اجتماعی و مسائل دینی و دنیوی خود رئیس و رهبری نداشته باشند، و خداوند حکیم هیچ گاه چیزی را که مردم به آن نیاز دارند و قوام جامعه به آن است مهمل و معطل نمی گذارد.
رهبر و امام به جامعه نظام میبخشد تا در پرتو او با دشمنان قتال کنند، و حقوق مردم را از بیت المال به آنان میرساند، و جمعه و جماعات را اقامه میکند، و با دشمنان مبارزه کرده و دست ستمگران را از سر مظلومین کوتاه میگرداند.
دیگر اینکه: اگر خداوند برای مردم امام و رهبری امین و حافظ جامعه و امانتدار قرار نداده بود، شریعت فرسوده و دین ضایع و از دست رفته و سنتهای الهی واژگونه میگردید، و بدعت گذاران در دین بدعت گذاشته و افراد ملحد از آن میکاستند. و امور دین را بر مردم مشتبه میساختند؛ و با توجه به اینکه مردم ناقص خلق شده و چون به رشد و کمال نرسیده اند محتاجند و از طرفی تحت تأثیر هواهایشان با یکدیگر اختلاف فکر و نظر دارند، با این حال اگر برایشان یک قیم و حافظ آنچه پیامبر آورده نباشد، دچار فساد و پراکندگی میشدند و دین و سنت و احکام و ایمان به تغییر و نابودی کشیده میشد و در این شرایط همه خلق به فساد کشیده میشدند."
در آخر این حدیث علی بن محمد بن قتیبه میگوید: به فضل بن شاذان (راوی