فصل سوم نمونه های دیگری از مسائل حکومتی
تا اینجا مروری اجمالی بر ابواب مختلف کتاب وسائل الشیعه داشتیم و روایات بسیاری را که در آن لفظ امام، والی، سلطان، حاکم، امیر، بیت المال، اجبار به وسیله شمشیر یا زندان و عبارتهای دیگر نظیر اینها که از آن اجمالا استفاده میشد که تشریع قوانین و احکام اسلام در ابواب مختلف بر اساس حکومت اسلامی است یادآور شدیم. از این روایات استفاده میشد که اجرای این قوانین وظیفه حکومت اسلامی است و باید ولو با توسل به قوه قهریه عملی گردد؛ و نیز از این روایات استفاده میگردید همان گونه که در اسلام قوانین و احکام تشریع شده، نظام اجرایی و قوه مجریه نیز تشریع شده و حکومت در بافت و نظام اسلام تنیده شده است.
ما در درج این مباحث با توجه به اینکه درصدد استقصا و جمع آوری همه مسائل نبوده و صرفا به ذکر نمونه هایی از ابواب مختلف فقه پرداختیم، روایاتی را در سیزده محور یادآور شدیم و اکنون در ادامه آن نمونه های دیگری از عبارات و کلمات فقها و فتواهای فقهی آنان را در ابوابی که در ارتباط با آن به روایتی دست نیافتیم متذکر میشویم.
در این بررسی، کتاب نهایه شیخ الطایفه [ شیخ طوسی ] و کتاب شرایع الاسلام محقق حلی [ که قرآن فقه لقب یافته ] را مبنا و مرجع قرار دادیم و به عبارت و فتاوایی بیشتر توجه داشتیم که در آن احکام به امام، والی یا سلطان یا حاکم و امثال آن واگذار شده است. احکامی که مشکل است آنها را به امام معصوم منحصر نماییم. برخی از این کلمات و فتاوا از این قرار است:
حکومت و امر به معروف و نهی از منکر
1 - "...و گاهی امر به معروف به وسیله دست انجام میپذیرد، مانند اینکه