القائی ائمه (ع)" را انجام داده و از این رهگذر به تعمیق و گسترش مباحث و مسائل فقهی پرداخته اند. چنانکه در رابطه با پیدایش و گسترش همه فوعات و مسائل فقهی این مسأله صادق است، در مورد پیدایش و گسترش عناوین و مسائل فقه حکومتی اسلام نیز صدق میکند؛ از این رو آیاتی از قبیل (انی جاعلک للناس اماما)سوره بقره (2): 124.، (النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم)سوره احزاب (33): 6.، (لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة)سوره احزاب (33): 21.، (ان یکون لهم الخیرة ...)سوره احزاب (33): 36. و آیات مشابه دیگر، اصل ولایت و حکومت عامه رسول خدا(ص) بر جامعه اسلامی را به گونه بسیار استوار و به دور از هر گونه ابهام بیان کرده و سنگپایه فقه سیاسی و حکومتی را در بنیان ساختمان نظام فقهی اسلام کار گذاشته است.
به دنبال این قبیل آیات، آیات مربوط به تشریع اصل امامت اوصیای پیامبر(ص) مانند (یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)سوره نساء (4): 59. و (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا)سوره مائده (5): 3. و امثال اینها نازل شده و امامت و ولایت را از شخص پیامبراسلام به جانشینان ذی صلاحیت بعدی او که همان ائمه معصومین از نسل خود او و علی بن ابی طالب هستند تعمیم داده و ولایت و حکومت عامه را از حقوق و شؤون مسلم امام معصوم غیر پیامبر قرار داده است. با اینکه ائمه معصومین در طول حیات خود مسلوب الید گردیده و حق حکومت و ولایت آنان توسط افراد فاقد صلاحیت رهبری و ولایت غصب شده بود، با این حال این حق برای آنان همچنان محفوظ بوده است.
حضرت ولی عصر(عج) در دوران "غیبت صغری" مشکلات مردم را از طریق "نواب اربعه" حل و فصل میفرمود و امت اسلام را در مسیر حق رهبری میکرد و وجوهات شرعی را گردآوری کرده و به مصارف لازم میرسانید. لکن در زمان غیبت کبری، فقهای عادل و واجد شرایط را به عنوان "نایب عام" خود به مقام ولایت و حکومت به گونه نامتعین و عمومی نصب فرموده و شناسایی و گزینش آنها را بر عهده مسلمانان گذاشت.