حکومت و حجر و وصیت
[ در باب حجر آنجا که شخصی از پرداخت دیون خود ناتوان باشد - و در باب وصیت - در شرایطی که میت وارثی نداشته باشد و یا بر سر میراث او اختلاف و نزاعی ایجاد شده باشد - باز نقش حکومت اسلامی را مشاهده میکنیم ].
در این باره به روایتهای ذیل توجه فرمایید:
1 - غیاث بن ابراهیم از جعفر و او از پدرش روایت میکند که امیرالمؤمنین (ع) هنگامی که شخص مفلسی را مییافت که مالش به اندازه دیونش است حکم به افلاسش مینمود و دستور میداد اموالش را بین طلبکاران به نسبت تقسیم کنند، و اگر از این کار امتناع میشد خود آن حضرت اموال را میفروخت و بین طلبکاران تقسیم میکرد.خبر غیاث بن ابراهیم، عن جعفر، عن ابیه ان علیا(ع) کان یفلس الرجل اذا التوی علی غرمائه، ثم یامر به فیقسم ماله بینهم بالحصص، فان ابی باعه فقسم بینهم یعنی ماله. (وسائل 13 / 146، باب 6 از کتاب حجر، حدیث 1)
2 - سکونی از امام جعفر صادق از پدرش (ع) ثقل میکند که امیرالمؤمنین (ع) شخص مقروض و بدهکار را محبوس میکرد، سپس حساب اموال او را میرسید، اگر مالی داشت به طلبکاران میداد و اگر مالی برای او نبود آن شخص را در اختیار طلبکاران میگذاشت.خبر السکونی، عن جعفر، عن ابیه ان علیا(ع) کان یحبس فی الدین، ثم ینظر فان کان له مال اعطی الغرماء و ان لم یکن له مال دفعه الی الغرماء. (وسائل 13 / 148، باب 7 از کتاب حجر، حدیث 3) [تا هرگونه که خواستند با او معامله نمایند].
3 - اسماعیل بن سعد روایت میکند که: از امام رضا(ع) سؤال کردم:... و از مردی که همراه شخص دیگر در مسافرت بوده و آن شخص بدون اینکه وصیت کند از دار دنیا رفته و فرزندان صغیر و کبیری داشته است، آن مرد با متاع و چهارپایان او چه کار کند؟ آیا به فرزندان بزرگتر او واگذار کند یا به قاضی بسپرد؟ و اگر قاضی در آن شهر نیست چه کند؟ و اگر به فرزندان بزرگتر سپرده و مال از دست رفت و این مرد نمی تواند از دست آنان باز پس بگیرد چه باید بکند؟ حضرت فرمود:
"اگر فرزندان صغیر سهمیه خود را طلب کنند ناچار است سهمیه آنان را هرجا هست بپردازد، مگر اینکه با اجازه سلطان به فرزندان بزرگتر واگذار کرده باشد."خبر اسماعیل بن سعد قال: سألت الرضا(ع)... و عن الرجل یصحب الرجل فی سفر فیحدث به حدث الموت و لایدرک الوصیة کیف یصنع بمتاعه وله اولاد صغار و کبار، ایجوز ان یدفع متاعه و دوابه الی ولده الا کابر او الی القاضی، و ان کان فی بلدة لیس فیها قاض کیف یصنع ؟ و ان کان دفع المتاع الی الاکابر ولم یعلم فذهب فلم یقدر علی رده کیف یصنع ؟ قال: اذا ادرک الصغار و طلبوا لم یجد بدا من اخراجه الاان یکون بامر السلطان. (وسائل 13 / 475، باب 88 از کتاب وصایا، حدیث 3)