صفحه ۲۳۸

بحث و گفتگوی فقها اعم از شیعه و یا سنی بوده است، و پیش از این ملاحظه شد که کلمه "باغی" به کسی که بر امام عادل (در مقابل امام جائر) خروج و شورش کند تفسیر می‎شود. اما در مورد اینکه آیا شورش علیه امام معصوم مراد است یا مطلق امام عادل پس از تحقق امامت شرعی او، دو نظر وجود دارد که به نظر می‎رسد نظر دوم [ امام عادل ] موجه تر باشد. درباره حکم مبارزه با باغیان علاوه بر اجماع و ادعای عدم خلافی که در مسأله شده قرآن کریم و روایات نیز دلالت دارند، که از آن جمله آیه و روایات ذیل را می‎توان یادآور شد:

1 - (و ان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احداهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفئ الی امرالله حجرات (49): 9. اگر دو طایفه از اهل ایمان با یکدیگر به جنگ و نزاع برخیزند شما در میان آنان صلح برقرار کنید، و اگر یک دسته از آن دو با دیگری ستم کرد با طایفه ظالم و باغی قتال کنید تا به امر خدا باز گردد.)

ظاهرا اینکه به هرکس که خروج بر امام نمود باغی گفته می‎شود از همین آیه گرفته شده، و ضرورت مبارزه با آنان نیز از همین آیه استنباط شده است.البته ممکن است کسانی استدلال به این آیه را مورد خدشه قرار داده و بگویند: این آیه مربوط به نزاع دو دسته و دو طایفه از مؤمنان با یکدیگر درباره مسائل جزئی است، نه در ارتباط با خروج و شورش یک دسته و طایفه علیه امام. که البته به وضوح سخن اینان بی اساس است؛ زیرا اولا: تعبیر دو طایفه که در آیه آمده بی تردید بر لشکر امام و لشکر گروه و شخص باغی نیز صدق می‎کند(چون که اینان دو طایفه از مؤمنین هستند). ثانیا: هنگامی که دفع طایفه طاغی و شورشگر علیه طایفه دیگر واجب و لازم باشد، به طریق اولی دفع طایفه شورشگر علیه امام مؤمنین لازم و واجب می‎باشد و این اولویت قطعی است.

البته این نکته نیز ناگفته نماند که در آیه شریفه از طایفه باغی و شورشگر به شکل "مجازی" و به اعتبار حالت قبل از شورش تعبیر به مؤمن شده است.در اینجا این نکته نیز قابل ذکر است که اگر سلطان و امام مسلمین نیز از شرایط امامت عدول کرد و بر ضد مردم مسلمان اقدام به بغی و تجاوز نمود، بر مردم واجب است علیه وی قیام نموده و با او به مبارزه برخیزند. استاد بزرگوار این مبحث را در آخر بخش پنجم کتاب به تفصیل مورد بحث قرار داده اند، اما ذکر این دو جمله از علمای سنت در اینجا خالی از فایده نیست: ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه خویش ذیل خطبه "لاتقتلوا الخوارج بعدی..." می‎نویسد: و عند اصحابنا ان الخروج علی ائمة الجور واجب - در نزد اصحاب ما خروج علیه پیشوایان ستمگر واجب است. ابن حزم اندلسی در کتاب المحلی، جلد 11، ص 99 می‎گوید: "فلم نجد فی کتاب الله تعالی فرق فی قتال الفئة الباغیة علی الاخری بین سلطان و غیره، بل امر تعالی بقتال من بغی علی اخیه المسلم عموما حتی یفئ الی امرالله - ما در کتاب خداوند متعال در مورد مبارزه با دسته طغیانگری که علیه دسته دیگر تجاوز نموده فرقی بین سلطان و غیر سلطان نمی یابیم؛ بلکه خداوند متعال دستور فرموده هرکس علیه برادر مسلمان خویش تجاوز نمود باید با وی مبارزه شود تا به اطاعت از دستور خداوند بازگردد...". از این گونه جملات علی رغم روایت ابوهریره و فتوای احمد حنبل که از آنها استفاده می‎شد علیه امام جائر نمی شود جنگید، استفاده می‎شود که اگر دولت و پادشاه نیز بر ضد مردم مسلمان دست به بغی و طغیان زد، تا سقوط و یا بازگشتن به امر خداوند مبارزه و جهاد با وی واجب و لازم است. (مقرر)

ناوبری کتاب