مرتفع کند و در این رابطه پاداش و تقربی را در پیشگاه خداوند متعال تحصیل نماید.
روایات دیگری در رابطه با ولایت در مرتبه فعلیت:
باز ناظر بر همین ولایت در مرتبه فعلیت است کلام امیرالمؤمنین (ع) در خطبه شقشقیه که میفرماید: "...ریسمان شتر خلافت را بر کوهانش میافکندم و آخرش را با کاسه اولش آب مینوشاندم و شما دنیای خویش را در نزد من از آب بینی بزی کم ارزشتر مییافتید."... لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکأس اولها، و لا لفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عطفة عنز.(نهج البلاغه، خطبه 3، فیض 52/، لح 50/)
و از همین مورد است سخن آن حضرت که میفرماید: "به خدا سوگند من هرگز در خلافت رغبتی و به حکومت و ولایت علاقه ای نداشتم، ولکن این شما بودید که مرا به این کار دعوت کردید و به پذیرفتن آن وادار نمودید."والله ما کانت لی فی الخلافة رغبة و لا فی الولایة اربة ولکنکم دعوتمونی الیها و حملتمونی علیها. (نهج البلاغه، فیض / 656 خطبه 196، لح 322، خطبه 205)
که در این کلام چیزی جز این مرتبه ولایت اراده نشده است.
و نیز از همین مورد است گفتار آن حضرت که میفرماید:
"اینان حکومت پسر مادرم را از من دریغ نمودند."سلبونی، سلطان ابن امی.(نهج البلاغه، نامه 36، فیض / 947، لح / 409)
زیرا این مرتبه از ولایت است که میتوان آن را غصب نموده و آن را از دسترسی صاحب اصلی اش به دور نگاه داشت. در این کلام مراد از "پسر مادرم" شخص آن حضرت است. برخی نیز گفته اند: مراد آن حضرت پیامبراکرم (ص) است، چون پدر آن دو بزرگوار عبدالله و ابوطالب هر دو فرزند یک مادر یعنی "فاطمه بنت عمرو" بودند.
و نیز ناظر بر همین مرتبه است گفتار امام سجاد(ع) که میفرماید:
"بار خدایا این مقام برای جانشینان تو و برگزیدگان درگاه تو و جایگاه اشخاص امین نزد تو است، آنان که با درجاتی بلند گرامیشان داشتی، اما اینجایگاه و منصب را به غصب از آنان ربودند."اللهم ان هذا المقام لخلفائک و اصفیائک و مواضع امنائک فی الدرجة الرفیعة التی اختصصتهم بها قد ابتزوها.(صحیفه سجادیه، دعای 48)
در این کلام نیز مراد همین مرتبه فعلیت ولایت است وگرنه فضایل و علوم و کمالات نفسانی ائمه (ع) که در عالم تکوین برای آنان ثابت شده و بر اساس آن سزاوار امامت شده اند، چیزی نیست که دست غاصبین به آن رسیده و یا ستمگران آن را به زور بربایند. و این مطلبی است واضح که پوششی بر آن نیست.
5 - گستردگی مفهوم امام در فرهنگ اسلامی