صفحه ۱۷۰

چیزی دیگر، بر حق باشد یا بر باطل. جمع "امام" "ائمه" است."مفردات راغب / 20.

در کتاب صحاح آمده است: "امام کسی است که سرمشق و مورد اقتدا واقع شود و جمع وی ائمه است."صحاح اللغة، ‏1865/5.

لسان العرب می‎نویسد: (در عرف مردم) گفته می‎شود "امام القوم" که منظور از آن کسی است که پیشوا و پیشاهنگ قوم باشد - امام همان رئیس هر جمعیتی است، چنانکه می‎گویی: امام المسلمین - یعنی رئیس مسلمانان."لسان العرب ‏26/12.

المنجد در معنی امام می‎نویسد: "قوم را امامت کرد و یا بر قوم امامت کرد، یعنی پیشاپیش آنان قرار گرفت و آنان را رهبری نمود. ائتم به: یعنی به وی اقتدا نمود. کلمه امام هم برای پیشوایی زن و هم برای پیشوایی مرد مورد استفاده واقع می‎شود و جمع آن ائمه و ایمه است."المنجد، واژه امام.

البته آنچه به نظر می‎رسد و می‎توان در ریشه لغوی امام گفت این است که: امام ممکن است با فعل آن از امام (به فتح همزه) که به معنی "جلو" است مشتق باشد (که در این صورت امام - به کسر همزه - به معنی جلودار است)؛ و احتمال دارد از "ام" مشتق شده باشد، و ام ریشه و اصل هر چیز را گویند، که طبق این معنی گویا "امام قوم" ریشه و اساس قوم است و دیگران شاخه و فروع وی محسوب می‎شوند. امکان دارد امام از "ام" (به فتح همزه) که به معنی قصد است مشتق شده باشد، و این بدین معنی است که امام همیشه مقصد و هدف تلاش و حرکت دیگران قرار می‎گیرد. در هر صورت به پیشوا و رهبر هر قوم والی، امام، سلطان، حاکم، امیر و القابی همانند آن از دیدگاههای مختلف اطلاق می‎شود، والی گفته می‎شود به خاطر حق تصرفش، امام گفته می‎شود به خاطر جلو دار بودنش، سلطان گفته می‎شود به خاطر سلطه و اعمال قدرتش، حاکم گفته می‎شود به خاطر حکمرانی اش، و امیر گفته می‎شود به خاطر تدبیر امور و فرماندهی اش. و در اینجا نکته ای است شایان اندیشه.

2 - سخنی درباره ولایت تشریعی و تکوینی

ولایتی که به مفهوم تصرف و حاکمیت بر شخص یا کار دیگران است یا تکوینی است و یا تشریعی ولایت تکوینی قدرت تصرف در عالم کون و نظام طبیعت است که اعمال آن معجزه نامیده می‎شود؛ ولایت تشریعی قدرت قانون گذاری، صدور فرمان، و تشریع احکام است. (مقرر) و بدون تردید هر دو قسم ولایت در عالی ترین و کامل ترین

ناوبری کتاب