و با توجه به اینکه به سلطان ولی امر گفته میشود، و به کسی که مسؤولیت تجهیز و تکفین میت را به عهده میگیرد ولی میت گفته میشود؛ و با توجه به آنچه از مبرد درباره صفات باری تعالی نقل شده که: ولی همان احق و اولی به تصرف است، و همچنین مولی که از کلام او استفاده میشود ولی و مولی و اولی به یک معناست.
و آنچه از فراء نقل شد که: "ولی و مولی در کلام عرب یکی است". و آنچه از مفردات نقل شد که: "حقیقت ولایت به عهده گرفتن کارها و سرپرستی امور است و ولی و مولی نیز به همین معناست." و آنچه از ابن اثیر نقل شد که: "در مفهوم ولایت تدبیر و قدرت و فعل [قدرت تأثیرگذاری ] نهفته است"، با توجه به همه اینها آشکار میگردد که مفهوم تصرف و عمل در کلمه ولایت مندرج شده است، و آنچه در کلمات برخی آمده که معنی و مفهوم ولایت تنها محبت و دوستی است صحیح به نظر نمی رسد؛ زیرا اگر صرف محبت و دوستی که یک امر قلبی است را [در فرهنگ عرب ] بخواهند بیان کنند در آن صورت لفظ "حب" و یا "ود"[محبت یا مودت ] که کلمات مقابل آن "بغض و کراهت" است را به کار میبرند.
اما "ولایت" به معنی تصدی و به عهده گرفتن کاری از کارهای دیگران است که در مقابل آن "عداوت" است که به معنی تجاوز و تعدی به دیگران است. پس به مصلحت دیگران در کار آنها تصرف نمودن ولایت است، و تصرف به ضرر دیگران عداوت؛ و این هر دو از مقوله فعل [ انجام کار و تأثیر گذاردن در امور دیگران ] است. [نه صرفا یک امر قلبی و احساسی چنانکه در مودت و محبت این گونه است ]. البته گاهی واژه ولایت در تصرف در شؤون دیگران به صورت مطلق چه به نفع و چه به ضرر به کار برده میشود.
اینک در گفتار خداوند تبارک و تعالی بیندیش که میفرماید: (والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکرتوبه (9): 71. مردان و زنان مؤمن برخی از آنها اولیای برخی دیگر هستند، یکدیگر را به کارهای نیک امر نموده و از کارهای زشت باز میدارند.) و نیز این آیه شریفه که میفرماید: (الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات بقره (2): 257. خدا ولی و سرپرست مؤمنان است، آنان را از تاریکی ها به نور میراند؛ و آنان که کافرند اولیائشان طاغوت است، آنان را از نور به ظلمت ها میرانند.)