صفحه ۱۳۵

وگرنه ذکر این جمله لغو و بی مورد خواهد بود، نظیر این نیز در خبر عمار یاسر درباره بخشش انگشتر در نماز و نزول آیه ولایت خواهد آمد.

4 - صحیح بخاری به سند خویش از ابراهیم بن سعد از پدرش روایت نموده که پیامبراکرم (ص) به علی (ع) فرمود: "آیا تو خوشنود نیستی که نسبت به من به منزله هارون از موسی باشی ؟" اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی ؟ (صحیح بخاری ‏300/2، باب مناقب علی بن ابی طالب)

از این روایت استفاده می‎شود همان گونه که هیچ کس به حضرت موسی از برادرش هارون نزدیکتر نبود و به همین جهت وی را در قوم بنی اسرائیل جانشین خود قرار داد، هیچ کس به پیامبراکرم (ص) و به اهداف آن حضرت از برادر و وزیرش امیرالمؤمنین (ع) نزدیکتر نبود، و به همین جهت تداوم خلافت را به عهده آن حضرت گذاشت.

5 - امیرالمؤمنین علی (ع) خود ضمن خطبه قاصعه کلامی دارد که در آن مقام و موقعیت خویش نزد رسول خدا(ص) را مشخص فرموده، فرازهایی از آن کلام این گونه است:

"شما به خوبی موقعیت مرا از نظر خویشاوندی و قرابت و منزلت و مقام ویژه نسبت به رسول خدا(ص) می‎دانید، او مرا در دامن خویش پرورش داد، من کودک بودم، او مرا (همچون فرزندش) در آغوش خویش می‎فشرد و در استراحتگاه مخصوص خویش جای می‎داد، بدنش را بر بدنم می‎چسبانید و بوی پاکیزه او را استشمام می‎کردم، غذا را می‎جوید و در دهانم می‎گذاشت، هرگز دروغی در گفتارم نیافت و اشتباهی در کردارم پیدا نکرد. از همان ابتدا که رسول خدا را از شیر بازگرفتند، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیک سوق دهد، و من همچون کودک تازه از شیر گرفته شده به دنبال آن حضرت حرکت می‎کردم و او هر روز نکته تازه ای از اخلاق نیک را برای من آشکار می‎ساخت و مرا فرمان می‎داد که به او اقتدا کنم.

وی مدتی از سال مجاور کوه حرا می‎شد، تنها من او را مشاهده می‎کردم و کسی جز من او را نمی دید. در آن روز غیر از خانه رسول خدا(ص) خانه ای که در آن اسلام راه یافته باشد وجود نداشت، تنها خانه آن حضرت بود که او و خدیجه و من نفر سوم آنها اسلام را پذیرفته بودیم، من نور وحی و رسالت را می‎دیدم و نسیم نبوت را استشمام می‎کردم، من به هنگام نزول وحی به محمد صدای ناله شیطان را شنیدم ! از رسول خدا پرسیدم: این ناله چیست ؟ فرمود: این شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گشته است، تو آنچه را که من می‎شنوم می‎شنوی و آنچه را که من می‎بینم می‎بینی ! تنها فرق میان من و تو این است که تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من هستی و بر طریق و جاده خیر قرارداری.و قد علمتم موضعی من رسول الله (ص) بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة، وضعنی فی حجره و انا ولد یضمنی الی صدره، و یکنفنی فی فراشه، و یمسنی جسده، و یشمنی عرفه، و کان یمضغ الشئ ثم یلقمنیه، و ما وجدلی کذبة فی قول ولا خطلة فی فعل، و لقد قرن الله به (ص) من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره، و لقد کنت أتبعه اتباع الفصیل اثر امه، یرفع فی کل یوم من اخلاقه علما و یأمرنی بالاقتداء به. و لقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فأراه و لایراه غیری، و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله (ص) و خدیجة و انا ثالثهما، اری نور الوحی و الرسالة و اشم ریح النبوة، و لقد سمعت رنة الشیطان حین نزل الوحی علیه (ص) فقلت: یا رسول الله، ما هذه الرنة ؟ فقال: هذا الشیطان ایس من عبادته، انک تسمع ما اسمع وتری ما اری الاانک لست بنبی و لکنک وزیر، و انک لعلی خیر. (نهج البلاغه، فیض 811/، خطبه 234، لح 300/، خطبه 192)

ناوبری کتاب