از این روایت و از آیه فوق که خداوند سبحان از امامت و رهبری به عهد تعبیر نموده آنگاه آن را به خود منسوب نموده و فرموده "عهد من"، (عهدی). و نیز فرموده من تو را به این مقام منصوب میکنم (انی جاعلک) به خوبی اهمیت مقام امامت و رهبری و اینکه آن عهدی است بین خدا و هرکس از جانب وی به این مقام برگزیده شده مشخص میگردد.
و نیز چون خداوند ابراهیم را بدین مقام منصوب نموده است وی به حسب فطرت و وجدان واجب الاطاعه گردیده و مخالفت با او مخالفت با خداوند متعال محسوب میشود.از آیه و روایت فوق نکات دیگری نیز به شرح زیر استفاده میگردد: الف: خداوند سبحان حضرت ابراهیم را برای اعطای منصب امامت مورد ابتلا و آزمایشهای متعدد قرارداد و چون از همه آنها سربلند بیرون آمد مقام امامت را برای او جعل نمود، در حقیقت خداوند حکیم اعطای مسؤولیت امامت را در انتهای مراحل تکاملی حضرت ابراهیم (ع) قرار داد. ب: حضرت ابراهیم از خداوند میخواهد که این مقام برای فرزندان و ذریه او مهم باشد، اما از جواب خداوند متعال استفاده میشود که این مقام موروثی نیست بلکه براساس صلاحیت ها و لیاقت هاست و به ذریه حضرت ابراهیم چنانچه ظالم باشند نخواهد رسید. ج: از امامت به عنوان عهد الهی یاد شده و عهد یک امر تکوینی نیست، بلکه امری اعتباری است که به جعل و قرارداد الهی بر عهده امام قرار داده میشود و به همین جهت است که وی واجب الاطاعة میشود. د: این مقام و منصب از جانب خداوند هرگز به ستمکاران نخواهد رسید و افراد ظالم و ستمگر به هیچ وجه حق حکومت بر بندگان خدا را نخواهند داشت، و در صورت تسلط، حکومت آنان غاصبانه و غیر شرعی است. (از افاضات استاد در درس)
2 - دلالت آیه: (یا داود انا جعلناک خلیفة ...)
(یا داود انا جعلناک خلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق ص (38): 26. ای داود ما تو را در زمین مقام خلافت دادیم، پس بین مردم به حق حکم نما.)
آنچه از آیه فوق استفاده میشود این است که حضرت داود با اینکه از قبل پیامبر