صفحه ۱۱۶

بلکه اوامر ارشادی است، نظیر اوامری که از فقها در مقام بیان احکام خداوند صادر می‎شود، که در این صورت گرچه بیان به صورت انشاء است ولی در واقع یک نوع اخبار از حکم خداوند است.

2 - حکم عقل بر ضرورت پیروی از راهنمای خیرخواه

پیروی از راهنمای خیرخواه و مرشد مصلح که انسان را به راه سعادت و فلاح دعوت می‎کند، پس از اطمینان به صلاحیت و صداقت وی، چیزی است که عقل سلیم بر ضرورت آن گواهی می‎دهد و عقلای هر جامعه انسان را برای ترک مصالح اساسی و مهمی که دیگران وی را به انجام آن دعوت نموده اند - گرچه از جانب یک انسان دیگری که همانند خود اوست باشد - مورد مذمت قرار می‎دهند.

3 - حکم عقل بر ضرورت شکرگزاری از ولی نعمت

بزرگداشت کسی که به انسان نعمتی بخشیده و شکرگزاری از احسان کننده چیزی است که عقل به خوبی آن گواهی می‎دهد، و نیز عقل ترک تشکر از ولی نعمت را قبیح و زشت می‎شمارد؛ و حتی اگر در مواردی ترک اطاعت از ولی نعمت سبب آزار او و عاق شدن از محضر وی گردد، عقلا انسان را به جهت ترک اطاعت مورد مذمت قرار می‎دهند؛ مگر اینکه کار مهمتری آن را موجب شده باشد. و همین حکم عقلی یکی از ملاکهایی است که انسان را به وجوب اطاعت از خداوند تبارک و تعالی ملزم می‎کند.

شاید وجوب اطاعت از پدر و مادر نیز به همین اصل عقلی بازگشت کند؛ زیرا آنان ولی نعمت فرزندند که با شیره جان وی را پرورش داده اند، و شاید همین اصل عقلی ملاک حکم شرعی در وجوب اطاعت از آنان باشد. پس هنگامی که در پدر و مادر جسمانی ما این اصل عقلی را پذیرفتیم، در اولیای روحانی و ولی نعمتهای معنوی که انسانیت انسان به آنها بستگی دارد به طریق اولی باید این اصل را پذیرفت و به همین دلیل باید گفت: اطاعت از پیامبران و پیشوایان عادل از نظر عقل پسندیده و بلکه لازم و واجب است.

4 - ضرورت دولت و حکومت برای جامعه

پیش از این در مقدمه کتاب اجمالا گذشت و در آینده نیز به تفصیل بحث خواهد شد که انسان به مقتضای طبیعت خویش موجودی است اجتماعی و تداوم زندگی برای وی جز در سایه تعاون و اجتماع میسر نیست و همواره لازمه تعاون و اجتماع و زندگی جمعی، برخورد افکار و مصالح افراد با یکدیگر است؛ پس الزاما به قوانین و نظامی نیاز است که آزادیهای افسار گسیخته را مهار و مصالح جامعه را مدنظر قرار دهد و به رهبر و حاکمی نیاز است که آن قوانین را اجرا و امور جامعه را تدبیر و مظالم را برطرف کند، و واضح است که اینها همه مثمرثمر نیست مگر در سایه اطاعت مردم از حاکم جامعه.

پس به طور طبیعی پذیرش ولایت و حکومت صرف نظر از نوع آن برای جامعه

ناوبری کتاب