"فقیه متفاوت" از : حجةالاسلام والمسلمین محمدصادق کاملان


فقیه متفاوت
"محمد صادق کاملان "
 مرحوم آیت الله العظمی منتظری (ره )، همان طور که به حق مردم به ایشان فقیه عالیقدر می‎گفتند، انصافا در بعد فقاهت یک فقیه نکته سنج و دقیق و عمیق بود. روش فقهی ایشان تقریبا همان روش فقهی آیت الله العظمی بروجردی (ره ) بود. روش آیت الله العظمی بروجردی (ره ) کاملا متفاوت از روش فقهای نجف بود. روش آیت الله العظمی بروجردی (ره ) این گونه بود که یک مسأله و مبحث را از ابتدای شروع آن بررسی می‎کرد. مثلا اگر مسأله در زمان امام صادق (ع ) مطرح شده و راوی از حضرت سوال کرده بود پس حتما این سوال و جواب در یک فضایی مطرح شده است . بنابراین جو فقهی فقهای اهل سنت در آن دوره را بررسی می‎کرد که چرا آن سوال در جامعه آن روز مطرح شده است و چرا از امام سوال شده است . پس از آن وارد بحث فتوای اهل سنت می‎شد که مثلا فتوای اوزاعی ، مالک و ابوحنیفه درباره این مسأله چه بوده است یا احمد بن حنبل چه فتوایی داده است . بعد از آن وارد فتوای فقهای شیعه می‎شد و از شیخ مفید و شیخ صدوق و طوسی شروع می‎کرد و در دوره متوسط به محقق و علامه و شهیدین می‎رسید و در دوره متأخرین به صاحب جواهر ختم می‎شد.

این روش و دقت نظر را مرحوم آیت الله العظمی منتظری (ره ) هم داشتند. ابتدا سیر بحث را کاملا بررسی می‎کرد تا به تحقیق بداند که چرا سوال مطرح شده است ؟ جوانب فقهی آن چیست ؟ صدور این روایت از باب تقیه بوده یا نه و...؟ همه این ابعاد را بررسی می‎کرد و سپس به فقه الحدیث یعنی بررسی متن روایت و روایاتی که در این باب وارد شده ، می‎پرداخت .

شواهد زیادی از ابواب فقهی دیگر می‎آورد. مثلا اگر در مورد زکات صحبت می‎کردند روایات مفصلی را از روایات خمس و جاهای دیگر به عنوان شاهد می‎آوردند یا نکات تاریخی را از مورخ تاریخی به عنوان شاهد می‎آوردند و این گونه با دقت و عمیق مسأله و ابعادش را بررسی می‎کردند. آیت الله العظمی منتظری در عین حال که یک فقیه روشنفکر بودند، یک فقیه کاملا سنتی هم بودند و به سنت فقه جواهری مسلط و پایبند بودند.

به لحاظ رجالی سند روایات و رجال احادیث را به خوبی بررسی می‎کرد و دیدگاهش در این حوزه هم متفاوت از روش فقهای نجف بود.

یکی دیگر از ویژگی های درسی فقه ایشان این بود که کمتر وارد مباحث اصول فقه و دوران اصول فقه در مباحث فقهی می‎شدند. بنده چندین بار به ایشان گفتم استاد، در این حوزه هم وارد شوید مثلا جهت اصولی فلان مسأله را مطرح کنید. ایشان فرمودند من با این رفتار و نظر موافق نیستم چون من فقه می‎گویم و من با این گونه رفتار و روشی که بعضی از فقهای امروز و در کلاس درس شان دنبال می‎کنند چندان موافق نیستم . باید به فقه الحدیث بیشتر بپردازیم و به شواهد و قرائنی که در این باب وجود دارد بیشتر پرداخته شود.

یادم هست ایشان در یک جلسه به بحث استصحاب عدم ازلی پرداختند. خود این بحث اصولی و جزء اصول عملیه است . استصحاب عدم ازلی یک بحث مفصلی است که در کتاب های متنی یا خارج آن جایگاه مهمی دارد و در رساله های عملیه هم بسیار دیده می‎شود.

در آن کلاس ایشان به دلیل اصرار و خواهش ما که گفته بودیم بحث اصولی را هم مطرح کنند، از طلبه ها عذرخواهی کردند و اجازه گرفتند که وارد بحث اصولی این مبحث شوند. این بحث سه تا چهار روز طول کشید. آیت الله العظمی منتظری (ره ) حرف مرحوم بروجردی را نقل و رد کردند، حرف مرحوم نائینی را در دور اول اصول را نقل و رد کردند. حرف مرحوم نائینی در دور دوم را نقل و رد کردند و در نهایت هم خودشان یک نظر خاصی در رابطه با این بحث دادند. برایم عجیب بود که ایشان تا به این درجه به مباحث اصولی تسلط دارند اما وارد آن نمی شوند. بعد از کلاس به نزدشان رفتم و از ایشان تشکر کردم . ایشان گفتند; نه ، به نظرم نباید وارد می‎شدم اما چون شما اصرار کردید این مبحث را مطرح کردم .ایشان انصافا به لحاظ روش فقهی کاملا متفاوت از فقهای امروزی بودند.

ایشان هم فقیه رجالی بودند و هم فقیه اصولی . راجع به موضوعات به خصوص مسائل اقتصادی ، سیستم بانکداری ، پول و ربا مطالعات عمیقی می‎کردند. با متخصصین اقتصادی صحبت می‎کردند و زمانی که مسأله به طور کامل برایشان روشن و شفاف می‎شد فتوا می‎دادند.

دیدگاه ایشان در فقه سیاسی هم همان کتاب ولایت فقیه بود که ارائه کردند و تنها کسی هستند که با این تفصیل وارد بحث فقه سیاسی شده اند. پیش از ایشان مرحوم امام بحث ولایت فقیه را سبک و مختصر مطرح کرده بودند ولی آیت الله العظمی منتظری (ره ) این بحث را گسترده تر مطرح کردند.