توضيحات بيت آيت الله العظمی منتظری در مورد سخنان خلاف واقع آقای دهباشی در برنامه خشت خام


به نام خدا

پس از حمد و ثنای پروردگار یکتا

اخیراً آقای حسین دهباشی در برنامۀ خشت خام در بخشی از مصاحبه ای که با آقای محمد نوریزاد داشتند متأسفانه مطالبی عاری از حقیقت و خلاف واقع اظهار نموده اند که لازم است جهت تنویر افکار عمومی توضیحاتی ارائه گردد:

١- آقای دهباشی در مورد جاسازی مواد منفجره در ساکهای حجاج در سال ١٣۶۵ بیان نموده است که: «ماجرای ارسال اسلحه در اون مقطع توسط آقای سید مهدی هاشمی بوده. ایشان مسئول جنبش های آزادیبخش سپاه بودند ... مقدار ٣١٤ کیلو تی ان تی که رفته اونجا، دولت ایران به عربستان اطلاع می ده».

در ردّ این اتهام باید عرض کنم که آقای سید مهدی هاشمی به پيشنهاد آيت الله خامنه اي در شوراي انقلاب و نيز تصويب شوراي انقلاب فقط تا سال ١٣٦٢ عهده دار مسئوليت واحد نهضتهاي آزاديبخش سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود، (واقعيتها و قضاوتها، ص ٢٢٢) در حالی که جاسازی مواد منفجره در ساکهای حجاج در سال ١٣۶۵ صورت گرفته است. البته عنوان نمودن این اتهام از طرف مسئولین وقت سپاه پاسداران در آن مقطع، ناشی از ناآگاهی و بی اطلاعی نبوده است بلکه عالماً و عامداً این تهمت را به شخصی که توان دفاع از خود نداشته نسبت داده اند تا از خود سلب مسئولیت کنند.

مرحوم آیت الله العظمی منتظری در ١٧ مهر ١٣۶۵ در نامه ای مفصل که به مرحوم امام خمینی در رابطه با پاره ای از نارسایی ها و دفع برخی اتهامات و قضایای مربوط به سید مهدی هاشمی نگاشته اند و متن کامل آن در کتاب خاطرات ایشان (جلد دوم، صفحات ١١۵۵ الی ١١٧۵) موجود است، در مورد این اتهام نابجا با صراحت آورده اند:

«... اینك یك ناجوانمردی و بی تقوائی را هم بشنوید: سپاه در وقت حج یك كار غلط ناروا انجام می دهد و از ساك‌های حدود صد نفر حجاج پیرمرد و پیرزن بدون اطلاع آنان سوء استفاده می كند به نحوی كه در عربستان در وقت حج آبروی ایران و انقلاب را بردند و آقای كروبی ناچار شد از ملك فهد طلب لطف كند، لابد حضرتعالی شنیده اید؛ آن وقت در همان كشور بعضی زمزمه راه می اندازند كه خوب است بگوئیم از طرف سید مهدی هاشمی بوده، و یك نفر از شش نفر افراد سپاهی كه متصدی این كار غلط بوده اند آمد نزد من و به من گفت مسئول من در سپاه اصرار می كند كه بگویم از طرف سید مهدی هاشمی این كار انجام شده، و در مجلس و هیأت دولت و محافل دیگر هم شایع كردند، اینك آنان كه در سپاه این كار غلط را انجام داده اند و در وقت حج آبرویمان را بردند غیر قابل تعقیبند، و آقای حسنی و سید مهدی هاشمی باید تعقیب و محاكمه شوند؟!»

و اما در مورد اطلاع دادن این ماجرا به دولت عربستان توسط دولت ایران، گرچه این مطلب از اساس کذب و با بدیهیات عقلی سازگار نیست و اما بجاست که مسئولین مربوطه دولتی در آن زمان پاسخگو باشند چون آقای دهباشی با صراحت تمام نسبت جاسوسی و خبرچینی به دولت ایران داده است.

٢- در قسمتی دیگر از آن مصاحبه آقای دهباشی افزوده است: «در کشور ایران یک جناح که نزدیک بودند به بیت آقای منتظری همان زمان جلوی این را گرفتند که ایران مسأله امام موسی صدر را پیگیری بکند، همان جناحی که در اون ایام توسط آقای منتظری - که خیلی محبوب شما هست - به هیچ وجه نمی خواست که پرونده ایران در شورای امنیت برود و تا پایان جنگ اجازه ندادند که ایران به شورای امنیت شکایت کند چون می گفتند که قذافی باید بین ما و عربستان [عراق] دخالت بکند، در عربستان سعودی بمب فرستادند، اسلحه فرستادند برای اینکه روابط را به هم بزنند.»

در مورد پیگیری مسألۀ امام موسی صدر باید عرض کنم که اولاً ارتباط نزدیک و پرمحبت بین آیت الله منتظری و امام موسی صدر زبانزد خاص و عام بوده و هست، و آیت الله منتظری در هر مناسبتی نگرانی خود را از سرنوشت ایشان بیان می کردند. از جمله در دیدار با هیأت لیبیائی به سرپرستی عبدالسلام جلود نخست وزیر لیبی در ٤ اردیبهشت ١٣۵۸ چنین بیان داشته اند: «در خاتمه نگرانی خودمان را از سرنوشت رفیق و دوستمان جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای حاج آقا موسی صدر بدین وسیله ابراز می داریم و انتظار داریم که برادران لیبیائی ما به اندازه قدرت و وسعشان در رفع نگرانی ما کوشش فرمایند.» (نقل از فایل صوتی بیانات ایشان که در کانال تلگرامی معظم له منتشر شد.)

همچنین آیت الله منتظری نامه ای در همین مورد خاص به سرهنگ قذافی می نویسند که شرح آن در کتاب خاطرات ایشان (جلد اول، ص ۴۴۰) آمده است.

حال سؤال اینجاست که بقیه شخصیت های جمهوری اسلامی و مراجع معظم تقلید از امام خمینی گرفته تا دیگر بزرگان، کدامیک در مورد سرنوشت امام موسی صدر نامه ای نوشتند و یا سخنرانی فرمودند؟!

اما این که جناب دهباشی بیان نموده که افراد وابسته به بیت آقای منتظری مانع پیگیری مسأله امام موسی صدر شدند، شاید منظورش درخواست ایشان از امام خمینی برای تعویق یک هفته ای اعزام هیأتی به لیبی بوده باشد.

روزنامۀ جمهوری اسلامی در ٢٥ فروردین ١٣٥٩ در صفحۀ ٧ خود تحت عنوان مخالفت آیت الله منتظری با پیگیری موضوع امام موسی صدر در شرایط کنونی نوشته است: «آیت الله حسینعلی منتظری طی نامه ای خطاب به امام خمینی خواستار تعویق سفر هیأت تحقیق به لیبی شد. در بخشی از نامۀ آیت الله منتظری آمده است: تذکر می دهم که در شرایط حساس قطع رابطه آمریکا با ایران از طرفی و تشکیل کنفرانس سران کشورهای جبهه پایداری سوریه، الجزایر، لیبی، یمن و سازمان آزادیبخش فلسطین در لیبی به منظور تصمیم در مقابل اسرائیل و رژیم دست نشاندۀ سادات از طرف دیگر، مطرح کردن موضوع فوق (امام موسی صدر) نتیجه ای جز تیره کردن روابط لیبی با ایران و برپا کردن جنجالهای سیاسی نخواهد داشت؛ لذا تأخیر اعزام هیأت مزبور را ضروری می دانم.» متن نامه بخوبی بیانگر علت و دلیل این پیشنهاد می باشد و نیازی به توضیح بیشتر نیست. در خود نامه با صراحت آمده است که همزمانی کنفرانس کشورهای پایداری با طرح این مسألۀ خاص مطلوب نیست؛ و از متن نامه فهمیده می شود که به نظر ایشان اعزام هیأت در آن مقطع ممکن است روی مسألۀ امام موسی صدر اثر منفی داشته باشد. درخواست تأخیر منافاتی با اقدامات بعدی که قاعدتاً باید توسط دولتمردان انجام می شد نداشته است.

٣- و اما این مطلب که به آیت الله منتظری و طرفداران ایشان نسبت داده اند که نظرشان بوده قذافی باید بین ایران و عراق میانجیگری کند و اجازه نداده اند ایران به شورای امنیت شکایت کند، بیان ناقص یک خبر و نتیجه گیری مطابق با دلخواه خود و خلاف واقع است. لازم به ذکر است که این قضیه مربوط به ٢٤ ساعت پایانی جنگ و هنگامی است که آیت الله منتظری اطلاع یافت که ایران تصمیم به پذیرش قطعنامۀ ٥٩٨ دارد و لذا به منظور حفظ شأنیت ایران پیشنهاد دادند کشورهای لیبی و سوریه و الجزایر میانجی شوند و آنها از ایران بخواهند تا آتش بس را بپذیرد تا به این ترتیب کشورهای اسلامی بین ما و عراق را صلح داده باشند. این پیشنهاد البته به جایی نرسید و آقای هاشمی رفسنجانی گفته بود: «دیگر کار از این حرفها گذشته است».

همچنین بجاست گفته شود که پیشنهاد خاتمۀ جنگ و پذیرش آتش بس هم از افتخارات آیت الله منتظری می باشد که بارها طی ملاقاتها و نامه های محرمانه به امام خمینی با صراحت آن را متذکر شده بودند. در این رابطه، ایشان در کتاب خاطرات خود (جلد اول، ص ٥٩٣) می گویند: «... پس از فتح خرمشهر بسیاری از افراد و از جمله خود من مخالف ادامۀ جنگ بودیم و مطالبۀ خسارتهای جنگ نیز میسّر بود و این معنا را تذکر می دادیم، ولی با ذهنیتی که برای مرحوم امام درست کرده بودند جنگ ادامه یافت.»

انتساب این مسأله به آیت الله منتظری و اطرافیان ایشان که با پیشنهاد میانجیگری کشورهای اسلامی، مانع شکایت ایران به شورای امنیت شدند کذب محض است؛ و در حقیقت میانجیگری کشورهای اسلامی به جای وساطت سازمان ملل، با شکایت به سازمان ملل خلط شده است. و متأسفانه چنین اتهامات و نسبت های ناروائی توسط شخصی چون آقای حسین دهباشی مطرح می شود که در تاریخ معاصر مطالعه و کنکاش بسیار نموده است!!

٤- در پایان آقای دهباشی می گوید: «اینها همان کسانی بودند که وقتی ایران و آمریکا می خواستند با هم تعامل بکنند خبرش را در هفته نامۀ الشراع لو دادند به خاطر این که مذاکرات ایران و آمریکا هوا بشه.»

سخن ایشان قاعدتاً اشاره به ماجرای مک فارلین و آوردن مقادیری سلاحهای آمریکایی و اسرائیلی توسط او به ایران است. در این رابطه باید گفت اولاً هنوز معلوم نیست توسط چه کسی یا کسانی خبر فوق به مجلۀ الشراع داده شده است؛ و اگر منظور ایشان دخالت سید مهدی هاشمی باشد، که در آن تاریخ وی و بسیاری از دوستان او در بازداشت بودند. از طرفی مجاهدین خلق ادعا دارند که آنان این خبر را افشا کرده اند. و احتمال دیگری که متصور است وجود جناحهای تندرو در داخل آمریکاست که به خاطر ماجرای اشغال سفارت و حوادث پس از آن مخالف تعامل ایران و آمریکا بوده و هستند و در نوشته های آیت الله منتظری مکرراً از آنها به عنوان لابی صهیونیست ها یاد شده که نمی خواهند روابط ایران با دیگر کشورها و بخصوص آمریکا روال عادی به خود بگیرد.

در بیانات و نوشته های آیت الله منتظری که به لطف فضای مجازی کم و بیش در دسترس همگان قرار دارد آمده است: «با این اوصاف انسان باید با دشمن عاقلانه برخورد کند و به گونه ای نباشد که آنها را تحریک کنیم، اینها باعث می‎شود مشکلاتی برای کشور ما پدید آید؛ باید با گفتگو مسایل را حل کرد. من یادم هست در جنگ ویتنام آمریکایی ها با ویت کنگ ها که جنگ داشتند در ویتنام جنگ ادامه داشت اما در پاریس با هم جلسه داشتند و مذاکرات برقرار بود. تندرویها به ضرر مردم و کشور است و بایستی این مسأله جوری باشد که دشمنان ما تحریک نشوند.» (کتاب دیدگاهها، ج ٣، ص ١٣٥)

نکتۀ اصلی مورد نظر و اعتراض آیت الله منتظری در مورد ماجرای مک فارلین که در "کتاب خاطرات" و "کتاب انتقاد از خود" مفصلاً به آن پرداخته اند، انجام این کار بدون اطلاع نهادهای رسمی و قانونی کشور و نمایندگان مردم در مجلس، و همچنین قضیۀ خرید سلاح از آمریکا و اسرائیل برای ادامۀ جنگ با عراق است. (خاطرات، ج اول، ص ٥٨٧؛ انتقاد از خود، ص ٤١)

به امید آنکه شرح این قضایا و حقایق موجب تاریخ نگاری درست و مطابق واقع و حقیقت در جمهوری اسلامی ایران و در نتیجه موجب نزدیک شدن دلها به یکدیگر و وحدت نیروهای با اخلاص و حقیقت طلب گردد. ان شاء الله.

بیت آیت الله العظمی منتظری(ره)

احمد منتظری

٨ ارديبهشت ١٣٩٦