باسمه تعالی
در پی احضاریه، ساعت 9 صبح 93/7/26 د ر دادگاه ویژۀ روحانیت قم حاضر شدم.
سؤالات راجع به جلسۀ پرسش و پاسخ سال گذشته در نجف آباد بود. پس از آن جلسه، دوبار در تاریخهای 1393/4/29 و 1393/6/30 به دادسرای ویژه روحانیت اصفهان احضار شدم که به علت دوری راه در موعد مقرر در آن دادسرا حاضر نشدم.
پس از آن با نیابت قضایی دادسرای اصفهان به قم در موعد مقرر در شعبه 4 دادگاه ویژه قم حاضر شدم و به سوالات مسئول شعبه کتباً جواب دادم:
سؤال اول: شما در تاریخ 92/8/17 در نجف آباد گفته ای که نامۀ 68/1/6 از امام خمینی صادر نشده است، بنابراین نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی مرتکب شدهای.
جواب: اینجانب نشر اکاذیب نکرده ام و اذهان عمومی را هم مشوّش ننمودم، فقط حقیقتی را که به آن یقین داشتم یادآور شدم.
در آن جلسه من این نکته را یادآور شدم که طبق وصیّت نامۀ امام خمینی که نوشته اند، (نقل به مضمون): در زمان حیات اینجانب نسبت های ناورا به من می دهند که ممکن است بعد از وفات من ادامه یابد، بنابراین هیچ نوشته ای از من نیست مگر این که خط و امضای من باشد با تأیید کارشناسان و یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم؛ و این نامه 68/1/6 به نظر کارشناسان، خط و امضای ایشان نیست و در زمان حیات ایشان هم از تلویزیون پخش نشده است. علاوه بر این در صحیفۀ نور با این که نامۀ 68/1/8 آمده، ولی از نامۀ 68/1/6 خبری نیست، ولی بعد از فوت امام خمینی متأسفانه در صحیفۀ امام این نامه اضافه گردید. علاوه بر این، مضمون نامه 68/1/6 با نامه 68/1/8 در تضاد کامل است و صدور این دو نامه از یک نفر قابل قبول نیست؛ نامه 68/1/8 در زمان حیات امام خمینی از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، بنابراین نامه 68/1/6 از امام خمینی صادر نشده است.
سؤال دوم: بعد از 25 سال شما چه قصدی داری که این حرف ها را مطرح میکنی؟
جواب: من قصدی غیر از بیان واقعیّت نداشتم. از من سؤال شد، اگر می گفتم نمی دانم دروغ گفته بودم؛ بنابراین آنچه را میدانستم برای اطلاع دوستان حاضر در جلسه یادآور شدم.
علت تشکیل این جلسۀ پرسش و پاسخ هم بی درایتی مسئولین حکومتی نجف آباد بود، سخنران جلسه آقای عمادالدین باقی بود که دعوت شده بود و از تهران به نجف آباد آمده بود و از سخنرانی ایشان جلوگیری کردند. بنابراین در جای خالی سخنرانی ایشان جلسۀ پرسش و پاسخ تشکیل شد که سؤال مذکور هم در آن جلسه مطرح گردید.
پس از اتمام بازجویی با قرار کفالت آزاد شدم.امیدوارم مسئولین امر واقعیت ها را بپذیرند و از گفتن حقایق نهراسند.
والسلام.
احمد منتظری
1393/7/26