تکذیب مطالب بولتن جامعه مدرسین، در نامه ای به مراجع معظم تقلید


باسمه تعالی

حضور محترم مراجع معظم تقلید " دامت برکاتهم "

پس از عرض سلام و آرزوی موفقیّت برای شما بزرگواران، در خدمت به اسلام عزیز و مردم شریف.

پیرو درج خبر سر تا پا کذب بولتن جامعۀ مدرسین (شمارۀ 1154 مورخ 91/9/16)، که شبیه مثل معروف "خسن و خسین هر سه دختران مغاویه بودند" می‌باشد، لازم دانستم مراتبی را به عرض برسانم. گرچه انتظار این است که تکذیب نامه را برای آن جامعه و آن بولتن می‌فرستادم، ولی چون در موارد مشابه ترتیب اثر نداده‌اند و خود را ملزم به رعایت قانون مطبوعات نمی‌دانند، از این کار بی‌حاصل صرف نظر کردم.

1 - اینجانب نمی‌گویم از شما حضرات بزرگوار انتقاد نکرده‌ام؛ به حکم "النصیحة فی المشهد و المغیب" (خطبه 34 نهج‌البلاغه) که امام معصوم علیه السلام درباره خود تجویز و توصیه فرموده‌اند این نقدها رواست اما التزام به دستورات اخلاقی هم لازمه آن است؛ لذا آنچه من مطرح کردم انتقاد از سکوت شما بزرگواران در مقابل بدعت‌های عملی بود و با آنچه در بولتن نوشته شده، تفاوت فراوان دارد. متن ضبط شده صحبت‌های اینجانب در دفتر جناب آقای دکتر مهدی خزعلی وجود داشته و قاعدتاً هنگام دستگیری ایشان در بازرسی از آن دفتر، در اختیار نهادهای اطلاعاتی و امنیّتی افتاده و از طریق آنان، در اختیار بولتن جامعۀ مدرسین قرار گرفته است، لذا اگر نوار اظهارات اینجانب را از متصدیان امر مطالبه فرمایید و آنان در اختیار قرار دهند، میزان کذب ادعاهای آن بولتن نویسان روشن می‌شود.

2 - با کمال تأسف انتقاد و امر به معروف و نهی از منکر، که از واجبات دینی ماست در این کشور عزیز اسلامی، مظلوم واقع و این فرایض سالم ساز جامعه یا ترک شده و یا با انجام دهندگان آن برخورد گردیده است. انتقاد و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر که امام علی از حقوق و وظایف مردم نسبت به زمامداران می‌دانند اگر امروزه نسبت به بزرگان دین و یا دولت نیز مطرح شود چه اشکالی دارد؟ و چه مانعی دارد که مطالب، شفاف و منطقی بیان شود و در صورت قبول، به اصلاح گفتار و رفتار بینجامد؟ امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: "فلاتکفّوا عن مقالة بحق او مشورة بعدل". (خطبه 216 نهج‌البلاغه)

اگر موارد انتقاد به بنیان‌گذار جمهوری اسلامی امام خمینی به نحو کامل و شفاف مطرح می‌شد و به منتقدین برچسب ضد نظام نمی‌زدند، چه بسا بسیاری از اشکالات برطرف می‌گردید. معظم‌له نیز مدعی عصمت نبودند، حتی در جلسه‌ای که گوینده‌ای ایشان را با معصومین مقایسه کرد، فی‌المجلس قاطعانه او را مورد خطاب و عتاب قرار دادند که بسیار سازنده و در موارد مشابه پیش‌گیرانه بود؛ ولی در موارد بسیاری که دوستان معظم‌له انتقاداتی داشتند و به هر دلیلی مطرح نمی‌کردند که متأسفانه نتیجۀ آن، تکرار سیاست‌ها و ادامۀ نارضایتی و انباشته شدن اشکالاتی بود که اکنون فی المثل در یک پرونده مربوط به مرجع فقید آیة‌الله العظمی شریعتمداری مواردی که مشخص شده باعث شرمندگی گردیده است.

اگر در آن روزگار دست اندرکاران امور به نصیحت ناصحان گوش فرا‌می‌دادند و از حذف‌های بی‌جا جلوگیری می‌شد، نه تنها باعث تضعیف رهبری نظام نمی‌شد، بلکه موجب تقویت رهبری و نظام می‌گردید و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی به دریای رحمت بدل می‌شد که موافق و مخالف را در خود بپذیرد و از مواهب زلال خود بهره‌مند سازد.

3 - در ایام سومین سالگرد رحلت والد ارجمندم آیة الله العظمی منتظری قرار داریم. معظم له در هر شرایطی به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر پرداخته و عوارض آن را با جان و دل می‌پذیرفتند.

بعد از فتح خرمشهر و بیرون راندن دشمن از خاک وطن، وقتی به اتمام جنگ بی‌حاصل ایران و عراق سفارش می‌کردند گفتند فلانی بوی دلار به مشامش رسیده است.

وقتی در مورد استقلال حوزه و مرجعیّت اظهار نگرانی کردند، او را ضدّ ولایت فقیه خواندند و بیش از پنج سال در حصر غیر قانونی قرار دادند.

وقتی در مورد آزادی فکر و اندیشه و انتخابات تذکرات و مطالبی گفتند، او را مخالف نظام و هم‌سو با دشمن خواندند.

وقتی از همدلی مسئولین با مردم و مدارا با مخالفین سیاسی گفتند و مسئولین را به صراحت و راست‌گویی و محرم دانستن مردم توصیه می‌کردند، ساده اندیشش خواندند.

و اکنون نیز در ادامۀ همان سیاست های نادرست، حقوق مسلمّۀ ایشان هم مانند بسیاری از مؤلفین ضایع می شود. از جمله حقوق آن مرحوم، حق چاپ و نشر آثار علمی ایشان است، که با کمال تأسف در کشوری که باید اسوه و الگوی آزادی فکری و علمی در دنیای اسلام می‌شد، پس از رحلت ایشان، حتی اجازۀ چاپ یک جلد کتاب را هم نداده‌اند.

4 - اینجانب که توفیق زیارت خانواده‌های زندانیان سیاسی را تا حدودی داشته‌ام، از شما خواهش می‌کنم که نمایندگانی را برای شنیدن درد دل آنان و آگاهی از ستم‌هایی که بر آنان می‌رود بفرستید و مسئولین نظام را از آه مظلومین با خبر سازید و آثار وضعی ظلم و فشار بر زندانیان و خانواده‌های آنان را گوشزد فرمایید.

با کمال تأسف مسألۀ دین‌گریزی که بسیاری از آن بیم می‌دادند، مورد توجه قرار نگرفت و امروزه خود دست‌اندرکاران به انحاء مختلف به آن اشاره و اقرار دارند، لااقل از این پس، سقوط اخلاق و جایگزینی خشونت و بی‌رحمی به جای مهر و محبّت را جدّی بگیرید.

وقتی مردم و به خصوص جوانان حساس و پاک‌ نهاد می‌بینند بزرگان آنان به زندانیان مریض مخصوصاً بانوان و نیز شخصیت های برجسته انقلاب اسلامی آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی و سرکار خانم زهرا رهنورد، که در سن کهولت و مبتلا به بیماری‌هایی هستند، رحم نمی‌کنند، ناگزیر در روحیۀ آنان اثر سوء گذاشته و در دراز مدّت رحم و شفقت و گذشت از بین آنان رخت برمی‌بندد و گناه آن به گردن کسانی است که این سنت سیئۀ بی‌رحمی را بنیان گذاشتند. آیا محبوس و محصور نگه داشتن بیماران، به معنای امضای مرگ تدریجی آنان نمی‌باشد؟

" مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةٍ، فَعَلَیْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ "

آیا نهادینه کردن بی رحمی نسبت به محبوسین و محصورین و خانواده‌های آنان سنت سیئه نیست؟ شما بزرگواران می توانید با امر به معروف نهی از منکر، سنت حسنۀ رحم و مروّت و گذشت را مروّج و باعث شوید و این بزرگترین هدیۀ شما به نسل جوان و نسل های آینده و حتی مسئولین مملکتی باشد.

" مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً، فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ... "

امیدوارم همگی مصداق کامل فرمودۀ امام صادق علیه السلام باشیم که فرمود: " أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدى إِلَیَّ عُیُوبِی" تا بتوانیم با انتقادات سازنده، بهترین دوست نظام جمهوری اسلامی باشیم.

امیدوارم با طول عمر با عزّت و صحّت، در راه انجام وظایف الهی موفق و پیروز باشید.

والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

احمد منتظری

1391/9/25