بسم الله الرحمن الرحیم
( الیس الصبح بقریب ؟! )
درخت تنومند تاریخ ریشه در خون به ناحق ریخته انسان های وارسته و آزاده ای دارد که همواره با کژاندیشی ها و ناراستی ها در ستیز بوده اند; گواه صادق این مدعا، عاشورای هفتم تیرماه 1360 است . در آن فاجعه خونبار، به یکباره هفتاد و دو تن از راست قامتان انقلاب به خون درغلطیدند، که در میان این اسطوره های مقاومت و ستارگان تابناک آسمان ایمان و شهادت ، شهید دکتر بهشتی و شهید محمد منتظری را فروغی دیگر است .
شهید محمد منتظری اندیشمندی است که در زمان خویش غریب بود و ناشناخته . او فراتر از دوران خویش میاندیشید; و نگاه نافذش ، حقایق نانوشته را در پس پرده های زمان به خوبی میخواند; و این جملات از دغدغه های همیشگی فکر و ذهنش بود که :
"می گویند انقلاب فرزندان خویش را میخورد... این انقلاب نیست که فرزندان خود را میخورد، بلکه فرصت طلبانی که در گذشته مخالف انقلاب بوده اند، لباس عوض کرده و شعارهای تند و افراطی در ظاهر به نفع انقلاب میدهند; اینها هستند که توده ها را فریب داده و فرزندان انقلاب را نابود میکنند".
و اینک در بیست و نهمین سالگرد شهادت این عزیز، راستی و صدق کلامش را در مییابیم و با همه وجود میفهمیم و احساس میکنیم .
محمد منتظری زمانی این حقایق را بیان میکند که آیت الله منتظری در جایگاه اجتماعی دومین شخصیت انقلاب است . او هنوز اهانت ها و برخوردهای خشن دوران برکناری ایشان از قائم مقامی رهبری را ندیده است .
محمد شاهد تهاجم های مکرر و تخریب های وحشیانه حسینیه شهدا در سال های 71 و 72 و 76 و به تعطیلی کشاندن درس های پدر نبوده است . او حصر خانگی و ناجوانمردانه 5 ساله پدر مظلوم و بیمار خود را ندید. وی هرگز یورش های شبانه و وحشیانه به بیت و دفتر پدر، همراه و مراد خود را شاهد نبود.
شهید محمد هیچگاه شاهد سیل تهمت ها و افتراها و تبلیغات سوء علیه آیت الله منتظری نبود. او فجایع و مصائب 25 خرداد و 30 خرداد 1388 را ندید. او جنایات کهریزک را مشاهده نکرد. او زندانیان بیگناه و دادگاه های فرمایشی طاغوت مآبانه را ندید.
محمد منتظری مرگ مظلومانه پدر را ندید. او شاهد نبود که در حکومتی که برای استقرارش سالیانی دراز در کنار پدر و دیگر مبارزان راه آزادی محنت کشید و خون دل خورد و شکنجه شد، شاگردان ناسپاس پدر حتی از برگزاری مراسم ختم برای پدرش جلوگیری کرده و در شام غریبانش ، دفتر و منزل او توسط ایادی و مأموران لباس شخصی حکومتی سنگباران میشود.
او سه ماه و اندی پس از مرگ پدر، مرگ مادر رنجور و فداکار خویش را مشاهده نکرد. او ندید که برای مادر سالخورده و رنج کشیده اش اجازه تشییع داده نمی شود; و متأسفانه عده ای از دوستان و عزیزان تنها به جرم حضور بر سر خاک آن مرحومه مظلومه دستگیر و روانه زندان میشوند.
شهید محمد منتظری شاهد نبود که فقط شش ماه پس از فاجعه مرگ پدر، یعنی شخصیتی که مبارزات و مجاهداتش در شکل گیری و پاگرفتن این نظام نقشی بس موثر و کارساز داشت ، در یک یورش وحشیانه شبانه و در حضور مسئولان حکومتی ، توسط افراد شناخته شده و معلوم الحال ، دفترش تخریب ، غارت و در نهایت پلمب میشود.
او ناباورانه شاهد این نبود که محل سکونت خانواده اش توسط افراد مهاجم و با شعار حمایت از رهبری ، به وسیله سنگ و چوب و لگد مورد حمله قرار میگیرد.
او ندید که با سر دادن شعارهای موهن و با شعارنویسی هایی بر در و دیوار، پدرش را و خانواده اش را منافق خواندند.
جای بسی تأسف است که در حکومت و نظامی که ادعای جمهوریت و اسلامیت را دارد، چنین اعمال مغایر با اصول اولیه شرع و انسانیت انجام میشود; و متأسفانه همه این زشتی ها و کجروی ها سکوت تأیید آمیز مقامات حکومتی و حوزوی را به دنبال داشته است ; و وا اسفا، حوزه ای که در سالیانی دراز، با حفظ استقلال خود به عنوان سردمدار حرکتهای سیاسی و اجتماعی ، ملجأ و پناهگاهی برای توده های رنج کشیده و مستضعف به حساب میآمد اکنون در کمال ناباوری فقط نظاره گر است .
آری ، شهید محمد منتظری این بی مهری ها، اهانت ها، تجاوزات و انحرافات را شاهد نبود و آنگونه سخن میگفت ; گویی که از پس پرده پر ابهام زمان ، چنین روزگار غریبی را میبیند.
و امروز با وجود جو حاکمی که جز خشونت و ارعاب را نمی فهمد و نمی داند، و ملتی را سوگوار عزیزان از دست رفته و آمال تباه شده آنان کرده است ، چگونه میتوان مراسم و یادبودی داشت و در مراسم عزای آن عزیز به سوگ نشست ؟! که ما خود سالیانی است بغض خویش فرو خورده ایم و داغ عزاداری آن عزیز را بر دل داریم و تکرار چندین باره تاریخ را شاهدیم . ما غم سنگین حضرت علی (ع) و بغض فروخورده حضرت زینب (س) و وحشت و هراس فرزندان امام حسین (ع) را میشناسیم ; و امسال نیز همچون چند سال گذشته به منظور جلوگیری از آزار و اذیت افراد شرکت کننده که موجب شرمساری خانواده میگردد، از برگزاری مراسم خودداری نموده و در کنار مردم آزاده ایران ، مانند گذشته و همچون پدر و فقیه و مرجع صبور و مظلوممان ، شکایت خویش به درگاه احدیت میبریم و برای ظهور ناجی مستضعفان دست به دعا برمی داریم.
« ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا ».
خانواده شهید محمد منتظری
پنجم تیرماه 1389