از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی تا پلمب کردن دفتر آیت الله العظمی منتظری


« بسم الله الرحمن الرحیم »

« إنّا لله و إنّا إلیه راجعون »

در آستانه بیست و نهمین سالگرد حادثه دلخراش انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی قرار داریم.

حادثه ای که در آن عده زیادی از بهترین فرزندان مردم و انقلاب و شخصیتهای محبوب و انقلابی همچون شهید آیت الله دکتر بهشتی و شهید حجت الاسلام والمسلمین محمد منتظری توسط گروهی که به منافقین معروفند و راه و روش آنها خشونت و ترور بود شهید شدند.

سالگرد این حادثه امسال مصادف است با حادثه مولمۀ حمله به بیوت و دفاتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی علیه) و آیت الله العظمی صانعی، و تخریب آنها و پلمب نمودن دفتر آیت الله العظمی منتظری، پس از نابود کردن وسائل آن و غارت شهریه طلاب.

این دو حادثه هرچند هر کدام دارای ویژگی های تلخ و مصیبت بار است، ولی وجوه نسبتاً مشترکی را می توان در آنها جستجو نمود. ویژگی انفجار دفتر مرکزی حزب در سال 60 این است که در آن اشخاصی ارزشمند و تأثیرگذار در مسیر انقلاب به شهادت رسیدند، ولی در حمله به دفاتر این دو مرجع تقلید هرچند شخصی کشته نشد اما شخصیت حقوقی و حرمت فقاهت و مرجعیت به دست عده ای قلیل و سازمان یافته کشته شد. و مگر نه این است که حرمت یک انسان مانند خون او باید احترام داشته باشد؟!

امام صادق (ع) فرمودند: «هر کس به مؤمنی توهین نماید و شخصیت او را در بین مردم ضایع کند خداوند او را از ولایت خود خارج کرده و به سوی ولایت شیطان سوق می دهد و شیطان نیز او را قبول نمی کند.» (وسائل الشیعة، ج12، ص 294).

آیا اهانت ها و توهین هایی که در حمله سازمان داده شده به دفاتر دو مرجع تقلید انجام گرفت و شعارهایی که داده شد مصداق بارز روایت ذکر شده نمی باشد؟!

از نظر مذهب مقدس شیعه نهاد مرجعیت چون از فلسفۀ نیابت عامّۀ امام زمان (عج) برگرفته شده است از قداست و حرمت بالایی برخوردار است و شکستن چنین حرمتی خود گناه بزرگی خواهد بود.

همه می دانیم که در رژیم گذشته بیوت و دفاتر مراجع تقلید حتی بیت مرحوم امام خمینی با این که در رأس مبارزه با آن رژیم بودند مصونیت داشت و هیچگاه مورد تعرض و حمله قرار نگرفتند.

این در حالی است که دفتر آیت الله العظمی منتظری تاکنون چندین مرتبه مورد هجوم و تخریب قرار گرفته و اموال آن به غارت رفته است.

جالب توجه این است که مهاجمین نیز گروهی خشن و افراطی و احیاناً فریب خورده و مزدور بودند که خود را طرفدار ولایت فقیه معرفی می کردند. تقدیس خشونت و افراطی گری و نفاق و انحراف و فتنه گری وجوه مشترک بین مهاجمین به دفتر این دو مرجع عالیقدر و مسببین انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی است.

در حادثه امسال، دفتر مرجع تقلیدی برای چندمین بار مورد حمله و تخریب و غارت قرار گرفت که شخصیت دوم انقلاب بود و بسیاری از شخصیتها و مسئولین بالای نظام و نیز بسیاری از علماء و فضلاء و حتی چندین مرجع تقلید نزد او درس خوانده و استادی او را از افتخارات خود نام برده اند.

نقش کلیدی و اساسی پدر بزرگوار ما در اصل پیروزی انقلاب و تأسیس و تقویت نظام جمهوری اسلامی بر کسی پوشیده نیست. آن بزرگمرد در آن شرایط خفقان رژیم پهلوی که اکثر اقران او یا ساکت و یا مخالف بودند بر مرجعیت و رهبری مرحوم امام خمینی و گسترش انقلاب با تمام قدرت و توان پافشاری نمود و به خاطر آن، متحمل زندانها و تبعیدها و شکنجه های روحی و جسمی فراوان شد. و پس از پیروزی انقلاب همواره در راه تحقق اهداف انقلاب کوشا و مدافع حقوق مظلومین و اقشار ضعیف و محروم بود و پس از بروز مشکلاتی به خاطر اعتقاد راسخ به راه و رسم خود که همان راه و رسم امامان شیعه (ع) می باشد خود را عملاً از قدرت و حاکمیت کنار کشید.

اکنون سؤال اصلی این است که آیا همین است معنای قدردانی و ارج نهادن به این همه خدمات ایشان به انقلاب و نظام؟! و این است قدردانی شاگردان نسبت به استاد خود و ادا نمودن حق استادی؟! که با حمله های مکرر به دفتر و بیت آن مرجع فقید قداست فقاهت و مرجعیت مستقل و حرمت آن فقیه مظلوم هتک گردد و پول شهریۀ طلاب در حملۀ اخیر غارت شود؟! جریان خشن و افراطی که امروز همه چیز را ملعبۀ خود و در مسیر سیاستهای ضد اسلام و ضد مصالح ملی و براندازانه نظام قرار داده است چه پاسخی در دادگاه عدل الهی و در مقابل مردم خواهد داشت؟!

حملۀ اخیر در زمانی صورت گرفت که ما و همۀ خانواده و علاقه مندان و مقلدان هنوز عزادار پدر عزیز و مادر صبور و فداکارمان هستیم. و هنوز چند ماهی از رحلت آنان نگذشته است و هنوز افراد زیادی برای تسلیت به بیت والد مرحوم مراجعه می کنند. و آیا این چنین است معنای عمل کردن به توصیۀ مرحوم امام خمینی که در آخرین نامۀ خود به آیت الله العظمی منتظری فرمودند: «من صلاح شما و انقلاب را در این می بینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند.» قابل انکار نیست که نظرات مرحوم آیت الله منتظری در سالهای کناره گیری از قدرت که در نوشته ها و بیانات ایشان منعکس است با هدف خیرخواهی و نصیحت و در راستای اصلاح نظام از انحرافات و آفتهای ویران کننده آن و احیاء اهداف اصلی انقلاب و دفاع از آزادی بیان و قلم و احزاب مردمی و حقوق مردم بوده است. مردمی که صاحبان اصلی انقلاب می باشند. اگر قرار است گفته ها و نوشته ها و خط امام محور کارها باشد پس چرا به آن بزرگوار نیز جفا می شود و «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» عمل می گردد؟ و چرا از ایشان استفاده ابزاری می شود؟! تاریخ و وجدان بیدار مردم باید قضاوت نمایند.

«اللّهمّ إنا نشکوا إلیک فقد نبیّنا و غیبة ولیّنا و تظاهر الزمان علینا».

والسلام علی عباد الله الصالحین.

عصمت منتظری، اشرف منتظری، طاهره منتظری و سعیده منتظری

3 تیر ماه 1389