‏فقیه عالیقدر؛ آبروی انقلاب اسلامی (مقاله ای از دکتر علیرضا علوی تبار، مندرج در سایت امروز)


بسمه تعالي

با نزديك شدن دهه فجر در هر سال، طرفداران و مدافعان اصالت انقلاب اسلامي ايران با پرسش هاي مختلفي مواجه مي شوند. يكي از اين پرسش ها اين است كه دستاورد انقلاب مورد حمايت شما چيست؟ و كجا مي توان تجلي و تجسمي از شعارهاي سال هاي نخست انقلاب را يافت؟ آن شعارهاي آسمان كوب در باب آزادي و باز مي گردد. پرسشگران با ارزيابي سخنان و عملكردهاي بلندگوهاي رسمي حكومت، مي پرسند كه تجلي شعارهاي زيباي انقلاب اسلامي را در كدام سخن و رفتار آنان مي توان ديد؟ به درستي گفته مي شود كه نگاهي به مواضع ائمه جمعة منتخب حكومت بياندازيد!! سخنان و مسئولان حكومت و برخوردهاي آنان با آزادي و حاكميت مردم را ببينيد!! اخبار هر روزه تعطيلي مطبوعات و دستگيري منتقدان را پيگيري كنيد!! آيا انقلاب با شكوهي كه از آن ياد مي كنيد قرار بود چنين پيامدهايي داشته باشد؟ اگر آري پس چه جايي براي افتخار كردن به آن مي ماند؟

اگر آيت الله العظمي منتظري و موضع گيري ها و سخنانش نبود، پاسخ به پرسش هاي فوق به غايت دشوار مي شد. آيت الله منتظري بي هيچ ترديدي نفر دوم در رهبري انقلاب اسلامي ايران است. در دوران تبعيد آيت الله خميني او بود كه جنبش اسلامي را در داخل رهبري مي كرد و تا زمان پيروزي انقلاب نيز هيچكس نمي تواند نقش او را در هدايت و انگيزش مردم براي انقلاب انكار كند. مهمترين متن فقهي در زمينة فقه سياسي و حكومت ديني توسط ايشان نگاشته شده است. شكستن بن بست هاي فقهي براي ادارة امور جامعه كاملاً از آرا ايشان متأثر بوده است.بنابر اين بدون هيچ نگراني مي توان ايشان را تجسم و نمادي از ارزش ها و ديدگاه هايي دانست كه بستر انقلاب اسلامي بود و در نهايت نيز به دگرگوني تاريخي نظام سياسي در ايران انجاميد.

رفتار ايشان پس از پيروزي انقلاب نشان مي دهد كه مي توان مدافع و حتي نماد انقلاب اسلامي ايران بود اما روش ها و رفتارهاي " جمهوري ولايي ايران " را نقد كرد و ريشه نگرانه به آسيب شناسي آن پرداخت. در كسوت فقيهي بلند پايه و نفر دوم در دستگاه رهبري حكومت، به دفاع از حقوق مخالفان پرداخت. حقوق انسان ها و موازين اخلاقي و ديني را بر مصالح حكومت كردن آسان ترجيح داد و علي رغم همة فشارها با اعدام خلاف موازين مخالفان حكومت، مخالفت كرد. بر خلاف فشارهاي تبليغاتي و موج هاي توده وار ناشي از آن كه انزوا و حذف منتقدان مسالمت جوي حكومت را مي خواست، پناه آنها مي شد و از حقوقشان دفاع مي كرد. اگر او چنين نمي كرد ما چه دليلي داشتيم براي آن كه به فرزندانمان بگوييم كه ما خواهان تبعيت حكومتگران از الگوي حكومت امام علي در دفاع از حقوق مخالفانش بوده ايم؟

از موضع يك مرجع تقليد به دفاع از حقوق انساني و ملي شهروندان غير مسلمان و ناباوران پرداخت و توجيه ديني ستم كردن به شهروندان را نفي كرد. اگر به اين شيوه عمل نمي كرد، چگونه مي توانستيم به فرزندانمان بگوييم كه داستان دفاع امام علي از حقوق زن يهودي واقعيت تاريخي بوده است و نه اسطوره ساخته دست نسل ما؟ از موضع يك مدافع پرتوان دين باوري و دين داري از آزادي طرح پرسش و نقد معرفت هاي ديني دفاع كرد و از رواج رياكارانه تكفير ممانعت نمود. به پرسش ها پاسخ داد و زمينه را براي گفتگوي منطقي و حقيقت جويانه گشود. اگر چنين نمي كرد چگونه مي توانستيم به نسل جديد بقبولانيم كه گفتگوهاي نقادانه امام صادق با منكران در مسجد واقعيتي تاريخي است و ما به اميد تحقق چنين جامعه اي انقلاب كرده ايم؟

با توكل به خدا در حالي كه از كمترين امكانات هم بي بهره بود، در مقابل انحرافات قدرت و تعدي اش به حقوق و آزادي هاي مردم ايستاد. صبورانه رنج را تحمل كرد تا حكم خدا اوج گيرد. اگر او چنين نمي كرد چگونه مي توانستيم ادعا كنيم كه پيام دين به بشر " اميد" و " شجاعت" است و ساحت دين از محافظه كاري هاي بي ارزش و منفعت جويانه به دور است؟ اگر رفتار اخلاقي او در عرصة سياست نبود چگونه مي توانستيم از انگيزة ديني داشتن در عمل سياسي دفاع كنيم؟

فقيه عاليقدر، آبروي انقلاب اسلامي ماست. او نمادي است كه مي توان بدون نگراني به همگان نشان داد و گفت كه ما براي تحقق چنين اسلامي، انقلاب كرديم. هنوز هم مي توان از " مذهبي عليه مذهب" سخن گفت! ديني كه پسوند انقلاب ايران شد و به آن انگيزه وسعت و سو داد، دين ترويج شده توسط فقيه عاليقدر و بزرگاني چون آيت الله طالقاني بود. ديني كه به ما آزاد انديشي، در كنار مردم بودن، دفاع از حقوق مخالفان خويش، پارسايي در برخورد با قدرت و ثروت و منزلت، اختصاص بندگي به خداوند، شجاعت در دفاع از حق و ... را مي آموخت. با صداي بلند بايد گفت كه به ديني بودن خويش در معناي پيش گفته افتخار مي كنيم و از تلاش براي تحقق انقلاب اسلامي سربلنديم. اين افتخار و سربلندي را مديون روحانيون و نو انديشي ديني چون آيت الله منتظري هستيم كه هيچ سنخيتي با دين فروشان و خشك انديشان قدرت پرست ندارند.

‏‏سيد عليرضا علوي تبار ‏

‏‏1387/11/8‏‏