در این حوزه عمومی سنتی زیست کنند. چنین امکانی را روشنفکران ایرانی، چه مسلمان و چه سکولار، ندارند.
منتظری بعد از دوری از قدرت به قدرت واقعی نزدیک شد، با مهربانی وارد قلوب مردم شدن و زیستن در چنین جایی.
روحانیت شیعه در محافظه کارترین دوران خود ضرب گیر ظلم پادشاهان ستمگر بوده است. منتظری به عنوان مدافع مظلومان در برابر قدرت حاکم قرار گرفت، منتها با زبان اعتراضی و انتقادی در عین باور به عقاید خودش.
بی اعتنایی وی به قدرت مثال زدنی بود؛ اگر خوانده بودیم که علی حکومت را از گیوه پاره اش بی ارزش تر میدانست او نیز فردای برکناری از پست قائم مقامی رهبری به فکر آب دادن به باغچه و گلدان های خانه اش بود که تشنگی نکشند، در حالی که فرزندان به خاطر دلداری به او این وظیفه را فراموش کرده بودند. در حقیقت او نشان داد که چقدر علی گونه است. علی گونه بودن بسیار سخت است، اما او با نهج البلاغه الفت داشت و نشان داد به عمل علی وفادار است.
منتظری در حوزه سنتی علمیه، تاریخ ساز شد و نشان داد که حفظ نظام واجب نیست؛ مهربان و مردم دوست بودن از حفظ نظام واجب تر است و مسلمان واقعی این گونه است.
جامعه محوری منتظری بعد از عزل از مقام حکومتی اوج گرفت؛ صدای بلند مظلومان و محرومان شدن و آینده حکومت را در زمان حال دیدن و همه این ها، از منتظری چهره ای ساخت که دیگر صدای مظلومیت همه ایرانیان شد. از اصلاح طلب، اپوزیسیون، بهایی، فعال