مقام قائم مقامی رهبری، جلوه دیگری به او بخشید.
مقاومت و مبارزه وی در زمان پهلوی مثال زدنی بود اما مبارز نستوه بود. نستوه مهربان نیست اما او مهربان بود؛ این مهربانی او را متمایز میکرد همان گونه که طالقانی مهربان بود، اما این مبارز نستوه در سال های اول انقلاب در کوران سنت، دارای برخی مواضع قابل بحث و نقد بود.
شکوه انقلاب و ترس از نابودی آن، منتظری را برای چند سال در سایه قدرت برد. قدرت مقوله ای بود که برای نویسنده کتاب ولایت فقیه و برای اجرای احکام اسلام لازم بود. باور به چنین دیدگاهی نیاز به تعدیل و توجه به حقوق مردم داشت. منتظری چنین نقشی را بازی میکرد. نقش او در همان سال هایی که قائم مقام رهبری بود، کاستن از شدت خشونت و اعدام های حاکمیت بود. در این مورد هزاران هزار نمونه است یکی از آن نمونه ها خودم هستم.
قلب مهربان، خانه باز و گشاده او به روی مخالف و موافقان باعث میشد او بداند در زندان های ایران چه میگذرد و سرنوشت جنگ به کدام سو میرود.
جالب آن بود که تمام توصیه هایش به حکومت درست بود.
در مورد پایان دادن به جنگ که وی در سال 1364 به لزوم آن رسیده بود، در مورد وضعیت زندان ها و احکام قضایی که وی در موضع گیری سال 1360 به اعدام های بی رویه اعتراض کرده بود.
همین مواضع او را از موضع قدرت دولت محور خارج کرد. سنت مذهبی ایران، حوزه های علمیه را داشت تا فقیهان و متکلمان آن بتوانند