به تبع جمهوریت قرار میدهد. به این ترتیب صرف تظاهرات میلیونی مردم ایران بر علیه نظام جمهوری اسلامی فی حد ذاته مبین فقدان مشروعیت و مرجعیت نظام است. به عبارت دیگر این حکام نیستند که در مقام تعریف ظلم و عدلند، بلکه این مردم هستند که صرف مظلومیتشان حقانیت حکام را از آنان سلب میکند.
در پرسش چهارم خود کدیور میپرسد: "آیا تمسک به جملاتی از قبیل "حفظ نظام از اوجب واجبات است" میتواند مجوز تجاوز به حقوق مشروع مردم و زیرپا نهادن ضوابط اخلاقی و محکمات شرعی باشد؟" که در جواب آیت الله منتظری میفرمایند که: "با کارهای ظالمانه و خلاف اسلام نمی توان نظام اسلامی را حفظ یا تقویت نمود."
بر این اساس صرف قرائتی ظالمانه از اسلام را نمی توان مستمسک ظلم بر مسلمانان یعنی بر جمهور ناس یعنی بر شهروندان یک جمهوری قرار داد. به عبارت اخری میزان ظلم یا عدالتی است که بر مردمان میرود و نه قرائتی آبستره و مبتنی بر زور از اسلام. مسلمانان میزان قرائت اصح از اسلام هستند و نه قرائتی مبتنی بر قدرت و قلدری حاکم بر جان و روان مسلمانان و آن هم به اسم اسلام.
به طور قطع یکی از مهم ترین عبارت آیت الله العظمی منتظری که دایر بر آزادی های مدنی مردم ایران است آنجاست که میگویند: "آمر و متصدی و مباشر اعترافات و مصاحبه های ساختگی تلویزیونی - با زور و شکنجه و تهدید - گناهکار و مجرمند و شرعا و قانونا مستحق تعزیر خواهند بود."
بر این اساس هیچ شهروندی را نمی توان مجبور به اقراری کرد که در