صفحه ۶۴

اسلام شود، اما بعد از گذشت حدود سه دهه از عملیاتی کردن پروژه وحدت چنین به نظر می‎آید که این موضوع زیاد مثمرثمر نبوده و اعتراضات گسترده اهل سنت ایران به حقوق شهروندی و مذهبی شان حاکی از آن است که وحدت فقط به عنوان تزی برای پایان نامه های سیاسی و الهیاتی درآمده است و نه بیشتر و سؤال اصلی اینجاست که چرا؟ و اگر این "چرا؟" به درستی پاسخ داده شود گره کور یک سری از مسایل در ایران گشوده خواهد شد.

چنین به نظر می‎آید که برای پیشرفت هر پروژه ای دو حالت متصور است: 1 - یا سیستم و کلیتی محکم، قانونمند و اصولی ای وجود داشته باشد تا حتی اگر افرادی مایل به پیشرفت پروژه ای نباشند، بنا به تحمیل سیستم وارد فاز کاری شوند و 2 - اگر سیستم اصولی ای وجود نداشته باشد و یا اگر سیستم به هر دلیلی مایل به پیش بردن پروژه ای مثبت نبود و یا اگر عده ای از افراد یا جریانات متنفذ نخواستند به پیش برود، حداقل تعدادی افراد تربیت شده انسانی وجود داشته باشند که مقاومت و روشنگری این عده پروژه را به جلو ببرد و آن را تا سر منزل مقصود یاری دهد.

در ایران، در اوایل انقلاب و چند سالی پس از آن ساختار حاکمیت به جد خواهان وحدت و همزیستی مسالمت آمیز اهل سنت و حکومت گران گشت و قدم هایی در این زمینه برداشته شد، اما بعدها با بروز پاره ای مسایل میان اهل سنت و حاکمیت، پایان گرفتن فضای اعتماد میان این دو و ورود شدید تصمیم گیریهای امنیتی در مناطق سنی نشین "وحدت" به "جدایی عاطفی" منجر گردید، با وجود آنکه این جدایی عاطفی هنوز منجر به طلاق سیاسی و اجتماعی نگردیده است

ناوبری کتاب