بازاری مذهبی با آنان سازگار نبودند و هم چریک های تند مزاج مارکسیست و مائوئیست.
در ماه های اول پیروزی انقلاب همه این گروه ها در خانه تنکابن نماینده ای داشتند جز آنکه آیت الله طالقانی هم خود در هر نحله فرزندی داشت.
هر چقدر حسینعلی منتظری خود را در سایه رهبر آیت الله خمینی تعریف میکرد، طالقانی از همان لحظه که در فرودگاه مهرآباد و در مراسم استقبال از رهبر انقلاب کناره رفت و نشست بر زمین و از جمع گوشه گرفت نشان داد قصد ندارد با حکومت بعد از انقلاب کاری داشته باشد.
کار او در روزهای بعدی گاهی به تضاد مستقیم با آیت الله خمینی کشید گرچه مصلحت اندیشی و ترس از دشمن مشترک مانعش شد که در مقابل او بایستد اما در مقابل حکومتی که آیت الله خمینی ساخته بود ایستاد.
رئیس شورای انقلاب بود، اما حاضر نشد نامش اعلام شود، راه پیمایی های بزرگی که کمر نظام پادشاهی را شکست از خانه وی برنامه ریزی و ترتیب یافت اما حاضر نبود نامش گفته شود.
همان اول کار شغل خود را برگزید وقتی که پیشنهاد برگزاری نماز جمعه داد و بلافاصله از سوی رهبر انقلاب به امامت جمعه تهران منصوب شد. این کاری بود که میپسندید، اما شهریور سال 58 ناگهانی درگذشت و مقامش به آیت الله منتظری رسید.
آیت الله منتظری اما با مرگ همراه و همبندش هم مسیر را رها نکرد،