دو سال بعد از آن بود که آیت الله منتظری وقتی برای تثبیت مرجعیت آیت الله خمینی تلاش میکرد به همراه فرزند پرشورش محمد دستگیر شد. در این زمان آقای طالقانی چند سالی بود که به زندان رفت و آمد داشت تا سال های پنجاه که دیگر از این تبعیدگاه به آن تبعیدگاه و از این زندان به آن زندان میشد و عملا شیخ و مجتهد زندانیان سیاسی شده بود.
آرمان باختگان دهه چهل، دهه ای که فلسفه ای را سارتر در پاریس میبافت، فیلمش را پازولینی در رم میساخت، آوازش را ملینا مرکوری در یونان میخواند، آهنگ هایش را کازانتزاکیس میساخت، قهرمان بلند آوازه اش چه گوارا بود، عرفات و کاسترو و مائو و هوشی مین الگوهایش بودند و حتی ایوسن لوران هم کلاه چه گوارا و کت مائو را وارد دنیای مد کرد. این دهه نمایندگانی در همه زندان های جهان داشت از جمله در ایران.
نمایندگان از جان گذشته و پرشور انقلابیون دهه شصت میلادی، در زندان های ایران همبند یک فراکسیون قدرتمند مذهبی بودند که برخی شان مقلد آقای خمینی بودند، برخی از جناح بازاری ها و دشمن او. اما هر چه زمان گذشت گروه اول اکثریت گرفتند، گروه دوم از مذهبیون با آرمانخواهان چپ در یک سفره نمی شدند.
آقایان طالقانی و منتظری سال های سال در زندان اوین و کمیته ضد خرابکاری همبند شهیدان زنده جنبش چپ و نامداران جناح ملی بودند از بیژن جزنی و داریوش فروهر تا عمویی و کرامت دانشیان و خسرو گلسرخی. آن دو در "کمون آقایان" مدرسی بودند که گاه هم جناح