آبان از زندان به در کند. آن دو به نمایندگی از زندانیان سیاسی که هنوز در بند بودند تا چهار روز بعد هم ماندند تا سرانجام آقایان طالقانی و منتظری روز هشتم آبان از زندان اوین بیرون آمدند. و ناگهان هزاران و بلکه ده ها هزار جمع شدند در سه راه شمیران. بیش از این مردم خبر نداشتند از نشانی خانه آن دو از بند رسته. و نمی دانستند خانه کدام یکشان آنجاست خیابان تنکابن. اولین میعادگاه انقلابیون سال 57 از هر گروه و دسته.
شیخ حسینعلی منتظری نجف آبادی، در آن روزها به سرعت در سایه طالقانی همبند خود قرار گرفت که عملا خانه اش مرکز انقلاب شده بود و از صبح هم کسانی از فرستادگان کاخ سلطنت و هم سیاستمداران پیری که آزادی حرکت پیدا کرده بودند همه سراغ خانه وی را میگرفتند. چنان که حتی روز 22 بهمن هم تلفن همان خانه زنگ زد و امیرعباس هویدا بالامقام ترین دولتمرد نظام پادشاهی که در تهران مانده بود گفت که میخواهد خود را به آیت الله تحویل دهد.
در آن روز آقای طالقانی گفت بگویید من زندان ندارم برود خانه اش هستند کسانی که میآیند دنبالش، کسی از امیرعباس هویدا که دولت نظامی به زندانش انداخته بود نپرسید شماره تلفن این خانه را از کجا میدانی، چنان که از حسن نگهبان انفرادی های اوین هم که شب ها پای مناجات و روضه آقای طالقانی نشسته بود کسی نپرسید چرا وقت بی پناهی در خانه خیابان تنکابن را کوفت و همان جا ماند.
اما آقای منتظری اصلا رغبتی به جلوه گری انقلابی از خود نشان نداد، از زندان که به در آمد یک راست به نجف آباد زادگاهش رفت و در