نام تو در دفتر تاریخ سبز"شاعری که خود را معرفی نکرد"
بیست و نه آذر هشتاد و هشت ____ مرد خدا منتظری درگذشت منتظری رفت ولی رو سپید ____ خنده کنان سوی خدا پر کشید مرغ دلش از قفس آزاد شد ____ نعره مستانه زد و شاد شد پیر سفر کرده سلام علیک ____ سینه سپر کرده سلام علیک مرجع محبوب دل ملتی ____ دشمن ظلم و ستم و ذلتی رفتی و از رفتنت آزرده ایم ____ بعد تو ما زخم نمک خورده ایم زخم نمک خورده ما را ببین ____ چهره پژمرده ما را ببین ای نفس گرم نگاه تو سبز ____ بعد تو آینده راه تو سبز ای تو دل آزرده ز اهریمنان ____ خون جگر خورده ز اهریمنان مرجع با جهد و جسارت تویی ____ رفته به تبعید و اسارت تویی عمر تو هر چند به زندان گذشت ____ با دل خون و لب خندان گذشت ای شرف و عزت روحانیت ____ فقه تو بر پایه انسانیت ای غمت آزادی ایرانیان ____ مرگ تو از غصه زندانیان بر سر سجاده سبز امید ____ روزوشب از چشم تو خون میچکید عارضه قلبیت هر چند بود ____ رفتن تو لطف خداوند بود خون خدا باز به جوش آمده است ____ بار دگر حق به خروش آمده است راه تو راه شهدا بود و بس ____ گسترش دین خدا بود و بس قصد تو جز بسط عدالت نبود ____ قصد اهانت به ولایت نبود مدعیان، فتنه به پا کرده اند ____ خون به دل خلق خدا کرده اند ما همه دیدیم که حق با تو بود ____ مدعیان را همه رسوا نمود ما همگی حصر تو را دیده ایم ____ پاره ای از عصر تو را دیده ایم مصلحت اندیش نبودی پدر ____ گمشده در خویش نبودی پدر ای زده آتش به دل و جان ما ____ رفتی و شد شام غریبان ما ما ز مریدان قدیم توایم ____ ما همه طفلان یتیم توایم درد تو دوری ز ریاست نبود ____ فاصله دین ز سیاست نبود نام تو آلوده گندم نشد ____ لحظه ای در پرده شب گم نشد نام تو در دفتر تاریخ، سبز ____ در نظر و باور تاریخ سبز