صفحه ۲۹۴

نام تو در دفتر تاریخ سبز"شاعری که خود را معرفی نکرد"

بیست و نه آذر هشتاد و هشت ____ مرد خدا منتظری درگذشت
منتظری رفت ولی رو سپید ____ خنده کنان سوی خدا پر کشید
مرغ دلش از قفس آزاد شد ____ نعره مستانه زد و شاد شد
پیر سفر کرده سلام علیک ____ سینه سپر کرده سلام علیک
مرجع محبوب دل ملتی ____ دشمن ظلم و ستم و ذلتی
رفتی و از رفتنت آزرده ایم ____ بعد تو ما زخم نمک خورده ایم
زخم نمک خورده ما را ببین ____ چهره پژمرده ما را ببین
ای نفس گرم نگاه تو سبز ____ بعد تو آینده راه تو سبز
ای تو دل آزرده ز اهریمنان ____ خون جگر خورده ز اهریمنان
مرجع با جهد و جسارت تویی ____ رفته به تبعید و اسارت تویی
عمر تو هر چند به زندان گذشت ____ با دل خون و لب خندان گذشت
ای شرف و عزت روحانیت ____ فقه تو بر پایه انسانیت
ای غمت آزادی ایرانیان ____ مرگ تو از غصه زندانیان
بر سر سجاده سبز امید ____ روزوشب از چشم تو خون می‎چکید
عارضه قلبیت هر چند بود ____ رفتن تو لطف خداوند بود
خون خدا باز به جوش آمده است ____ بار دگر حق به خروش آمده است
راه تو راه شهدا بود و بس ____ گسترش دین خدا بود و بس
قصد تو جز بسط عدالت نبود ____ قصد اهانت به ولایت نبود
مدعیان، فتنه به پا کرده اند ____ خون به دل خلق خدا کرده اند
ما همه دیدیم که حق با تو بود ____ مدعیان را همه رسوا نمود
ما همگی حصر تو را دیده ایم ____ پاره ای از عصر تو را دیده ایم
مصلحت اندیش نبودی پدر ____ گمشده در خویش نبودی پدر
ای زده آتش به دل و جان ما ____ رفتی و شد شام غریبان ما
ما ز مریدان قدیم توایم ____ ما همه طفلان یتیم توایم
درد تو دوری ز ریاست نبود ____ فاصله دین ز سیاست نبود
نام تو آلوده گندم نشد ____ لحظه ای در پرده شب گم نشد
نام تو در دفتر تاریخ، سبز ____ در نظر و باور تاریخ سبز

ناوبری کتاب