اسلام چیست ؟ اگر دین را در منظومه کلان خود در قرآن و سنت بجوییم و به اصل "دین در خدمت انسان نه انسان در خدمت دین" باور داشته باشیم، دین عبارت است از: اخلاق (با محوریت دو عنصر اخلاص و آزادگی)، آزادی (در تمامیت آن و با مصادیق زمانی - مکانی آن)، عدالت (در تمامیت آن: سیاسی، اقتصادی، حقوقی، منزلتی...) که البته مآلا تمام اینها در خدمت رهایی و به تعبیر اسلامی "فلاح" آدمی قرار دارند و باید باشند. مؤمنان راست کیش و راست کردار همواره چنین اند و باید بکوشند چنین باشند. اگر در دین احکام و شریعتی نیز جعل شده است، الزاما باید در شرایط جعل آنها در نسبیت زمانی - مکانی خود چنین نقش و کارکردی داشته باشند.
منتظری در حد بسیار برجسته و بویژه در زمانه عسرت و خیانت قبله های روزگار ما و در قیاس با همگنان خود، به راستی یک "حجت اسلام" و "آیت خدا" بود و از این رهگذر او یک نماد بزرگ و یک حجت مسلمانی برای هر مسلمان آگاه و اخلاق مدار این روزگار به شمار میآمد. زیرا او همان سه مفهوم و غایت دینی یاد شده را به کمال داشت. آزاده بود و مخلص و از این رو همواره سیاست ورزی و مبارزات اجتماعی و انقلابی اش بر بنیاد اخلاق و آزادگی استوار بود. به آزادی باور عمیق داشت و از منظر دینی آدمی را مختار میشمرد و از دین تحمیلی بیزار بود. از این رو به برابری نسبی حقوقی و انسانی و سیاسی معتقد بود و در چهارچوب گفتار و نظام فقهی خود از آن حمایت میکرد. عدالت برای منتظری مهم بود و تمام وجوه عدالت را باز در چهارچوب گفتمان کلامی و فقهی خویش محترم میشمرد و برای تحقق آن در نظام تبعیض محور و بنیاد یافته بر اصل خودی و غیر خودی و به اصطلاح "نظام حامی پرور" حاکم در این سی سال تلاش