کارساز نبود و سرانجام آن اتفاق هولناک به انتها رسید و کار یکسره شد !!
در همان ایام که این حکم تکان دهنده جریان داشت، نگارنده که حامل بیانیه و پیامی از تهران از ناحیه پدر و دوستان نهضت آزادی در امور جاری برای ایشان بود، این ماجرا را در ملاقاتی خصوصی در خانه شان با جزئیات ناباورانه دریافت کرده بود. ناباورانه هم از اصل حکم و هم از اطلاع دادن صادقانه و غیر سیاست مدارانه ایشان به عضوی از یک حزب مخالف !! که دلالت بر صفا و سادگی دلی دور از ریاکاری میکرد.
در این بیست سالی که از آن تاریخ میگذرد، بارها این سخن دست اول را برای دیگران بازگو کرده ام. ولی باور ندارم کسی آن را از زبان من، که به هر حال وابسته به حزبی مخالف بودم، عمیقا باور کرده و به حساب زیاده روی های معمول و شایعات نگذاشته باشد، و اگر نبود متن کتبی خاطرات ایشان که چند سال قبل مخفیانه به اینترنت راه یافت، گزارش هزاران خانواده داغدیده هم به حساب تبلیغات بیگانگان گذاشته میشد و این ماجرا یا انکار میشد و یا سیر آن، همچون موارد مشابه، برای ابد سر به مهر میماند؛ و این دینی است که منتظری به عنوان "شاهد عدالت" به گردن ملت ما دارد.
آنچه عدالت را قربانی میکند، "حب و بغض" است؛ حب، سنگین کردن کفه حقوق به نفع خود و وابستگان به خود و بغض، سبک کردن آن به ضرر کسانی است که با آنها دشمنی داریم.
قرآن در مورد نخستین آفت عدالت توصیه کرده است: ای مؤمنان، همواره ایستاده برای عدالت باشید، شاهدانی (الگوهای ارزشی)