از جهاتی نزدیک تر بود تا با هم مسلکانش !
در خانه اش، در دورانی که همه درها به روی مخالفین بسته بود، همواره باز بود و مخالفین را میپذیرفت و نظریات آنها را میشنید. ما نیز در نهضت آزادی بیانیه های خود، از جمله علیه "ولایت فقیه" و ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را برای ایشان میبردیم و یا پست میکردیم. یک روز که برای اطمینان از وصول بیانیه ها سؤال کردیم، گفت: من به دفتر خود سفارش کرده ام حتی فحش نامه ها را هم به من برسانند تا نتیجه کار خود را بدانم !
در سال 1367 پس از عملیات مرصاد در غرب کشور، هزاران نفر از زندانیان سیاسی به جرم ایستادگی بر موضع عقیدتی خود در نهایت اختفا و استتار و با قطع ملاقات و ارتباط با بیرون زندان ها بدون محاکمه با دو سه پرسش کوتاه از عقایدشان به اعدام محکوم شدند !! برخی از آنها از مبارزین چپ و بیشتر از مجاهدین بودند.
چرا فقط آیت الله منتظری در برابر این اقدام برای دفاع از حقوق انسانی نیروهای غیر مذهبی و کسانی که از جمله فرزند او را کشته بودند، ایستادگی کرد؟
او که از طریق برخی حکام شرع که در اجرای چنین حکمی در عذاب تردید و نگرانی بودند، آگاه شده بود، ابتدا نامه ای با ده دلیل و نامه دیگری با هفت دلیل تکمیلی برای ابطال این تصمیم به رهبری نوشت تا شاید تغییر تصمیمی حاصل شود. اما دیدگاه متفاوت بود و مصلحت اندیشی ها مختلف مینمود. راه ارتباط مستقیم او با رهبری را بنا به مصالحی بسته بودند ! و جز مکاتبه چاره ای نداشت که آن هم