را به سود ارزش های انسانی وانهاد. انسانیت و ارزش های اخلاقی انسانی در نظام جمهوری اسلامی چنان گوهر نادری است که همگان وجودش را نزد ایشان، که انصافا کم هم نبود، به راستی مغتنم شمردند. اقبال و احترام همگانی به منتظری بیش از آن که الزاما نشانه موافقت با عقاید ایشان باشد، به معنای ارج گذاشتن به هنجارهای اخلاقی و رفتارهای اوست.
منتظری در ابراز مخالفت هایش با خشونت های دهه شصت در میان پایوران نظام جمهوری اسلامی تقریبا کاملا تنها بود، و نه از میان روحانیت و روشن فکران حکومتی، نه از دولت مردان، و نه حتی از میان آنان که بعدها تحت عنوان اصلاح طلبان از زیاده روی های رژیم شکوه آغاز کردند، کسی به حمایتش برنخاست، سهل است که اکثرا با تحقیر و توهین و محدودیت ها و حصرش هم صدا شدند؛ و اگر در آن موقع نه جزو گردانندگان یا تأییدکنندگان آن حرکت، دست کم جزو خاموشی گزینان عافیت طلب بودند. اما منتظری که با شروع جنبش دموکراسی خواهی اخیر ایران صراحتا و با شهامت به دفاع از مردم و حقوق آن ها برخاست، هرگز شخصیت های اصلاح طلب را که امروزه با جنبش سبز تداعی میشوند مورد شماتت علنی قرار نداد، هرگز برخوردهایش را شخصی نکرد و ستم هائی را که بر خود رفته بود ملاک تعیین سیاست هایش قرار نداد، بلکه بزرگی کرده و آنان را با گذشت و دل سوزی در پناه حمایت معنوی خود پوشش داد و برای آنان و جنبش نیز از دیدگاه مذهبی خوراک نظری تأمین نمود و به این ترتیب آنان را بدون هیچ فشاری بلکه با رغبت و نیاز خودشان به تدریج به دوستان و