بکوبد. بعدها هم پس از اعتراض به صلاحیت "ولی فقیه" بعدی که دیگر نه کاریزما و اتوریته معنوی و نه اعتبار دینی خمینی را داشت، برای مدت پنج سال نیز در حبس خانگی نگاه اش داشتند.
طرفه این که طردکنندگان و تحقیرکنندگان او، صاحبان قدرتی که زمانی در اوج نخوت او را به خاطر اعتراض به بی عدالتی های حاکمیت به خیال خود برای همیشه به دست فراموشی و انزوا میسپردند، اکنون در حضیض ننگ و بدنامی، رانده و طرد شده، در حصر خودساخته "بیت" خویش دارند از شدت انزوا به خفگی دچار میشوند و با چنین وضع رقت انگیزی است که دیر یا زود باید صحنه را ترک کنند و حال آن که این اوست که به یمن جنبش دموکراسی خواهی و ضد استبدادی که چشم های میلیون ها را بر روی واقعیت این رژیم گشوده و آن ها را به بازبینی کل تاریخ این نظام رهنمون شده است، در قلوب مردم جای خود را باز کرده است. همین افلاس اخلاقی و انزوای کشنده سردمداران حاکمیت است که وادارشان ساخته برای نجات خود به صحنه سازی سوزندان عکس بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی روی آورند و حال آن که با این کار در واقع دارند آخرین بقایای حرمت خمینی در میان پیروانش را نیز به حراج میگذارند.
برخلاف خمینی که [ . . . ] فقدان وفا و عهد را لازمه "حفظ نظام" میدانست و آن را به فرهنگ غالب در جمهوری اسلامی تبدیل کرد، منتظری برعکس سادگی و صداقت و شهامت اخلاقی را ارزش های آرمانی خود میدانست و آن جا که نظریه ولایت فقیه خود او با این ارزش های ساده و در عین حال بنیادی انسانی در تناقض افتاد، او نظریه