صفحه ۲۵

شخصیت و شجاعت علمی و ایمانی خود را نباخته و بی پروا تصریح می‎کرد امام معصوم نبوده و اشتباهاتی داشته است.

انتقاد از دشمن کاری ساده و همگانی است. انتقاد ناصحانه به دوست است که دلالت بر اخلاص دارد و هدیه محسوب می‎شود. آن هم به نمایندگی از کسانی که دسترسی به "کانال های ارتباطی" بیت نداشتند و یا جرأت نمی کردند سخنی بگویند !

چه نیکو گفت "تولستوی" که: ما باید از چیزهائی سخن بگوئیم که همه می‎دانند و کسی را یارای گفتن آن نیست.

به راستی منتظری کدام رفتار و سیاست استادش را برنمی تافت و حاضر به تمکین و سرسپردگی نشد؟

پاسخ این سؤال را نگارنده به اتفاق جمعی از دوستان نهضتی مستقیما از زبان آن شادروان شنیده است.

به حضرت امام گفتم: من همه جا به دنبال شما می‎آیم جز جهنم !! خندید و گفت شما فکر می‎کنید من به جهنم می‎روم.

گفتم: حرمت خون بندگان را که سزای ریختن به ناحق آن جهنم است ما از درس های شما آموخته ایم !

کلید معمای منتظری و نقطه آغاز ابتلائات ایشان همین جاست !

از شگفتی های زندگی این مرد (در مقام شخص دوم نظام)، در ایامی که هر کس نمایندگی امام را در پست و مقام نان و آب داری تمنا می‎کرد، دریافت نمایندگی ایشان در امور زندانها به نیت مراقبت از حقوق مخالفین و جلوگیری از غلبه قهر و انتقام بود !؟ منتظری سالیانی قبل از انقلاب در زندان بود و شخصیت زندانی سیاسی را می‎شناخت و با آنها

ناوبری کتاب