شخصیت و شجاعت علمی و ایمانی خود را نباخته و بی پروا تصریح میکرد امام معصوم نبوده و اشتباهاتی داشته است.
انتقاد از دشمن کاری ساده و همگانی است. انتقاد ناصحانه به دوست است که دلالت بر اخلاص دارد و هدیه محسوب میشود. آن هم به نمایندگی از کسانی که دسترسی به "کانال های ارتباطی" بیت نداشتند و یا جرأت نمی کردند سخنی بگویند !
چه نیکو گفت "تولستوی" که: ما باید از چیزهائی سخن بگوئیم که همه میدانند و کسی را یارای گفتن آن نیست.
به راستی منتظری کدام رفتار و سیاست استادش را برنمی تافت و حاضر به تمکین و سرسپردگی نشد؟
پاسخ این سؤال را نگارنده به اتفاق جمعی از دوستان نهضتی مستقیما از زبان آن شادروان شنیده است.
به حضرت امام گفتم: من همه جا به دنبال شما میآیم جز جهنم !! خندید و گفت شما فکر میکنید من به جهنم میروم.
گفتم: حرمت خون بندگان را که سزای ریختن به ناحق آن جهنم است ما از درس های شما آموخته ایم !
کلید معمای منتظری و نقطه آغاز ابتلائات ایشان همین جاست !
از شگفتی های زندگی این مرد (در مقام شخص دوم نظام)، در ایامی که هر کس نمایندگی امام را در پست و مقام نان و آب داری تمنا میکرد، دریافت نمایندگی ایشان در امور زندانها به نیت مراقبت از حقوق مخالفین و جلوگیری از غلبه قهر و انتقام بود !؟ منتظری سالیانی قبل از انقلاب در زندان بود و شخصیت زندانی سیاسی را میشناخت و با آنها