جدایی زدند یا با سکوت خود رضا را به نمایش گذاشتند. گویی مدرسه فیضیه از آن روحانیت و مرجعیت نیست که صدای بلندگوهای آنان، همراه با فریاد مرجعیت نیست و برای سیاستمداران مداحی میکنند. مگر آنچنان مردی در حوزه علیمه قم یافت نمی شود؛ که طلبه ای که معلوم نیست لمعه را خوانده یا نه، درباره آن حرف میزند؟ مگر این طلبه که فقط مداحی را خوب آموخته و بلد است و نوجوانان را در هیأتی با نام خودش و برادرش گرد هم میآورد و ساعاتی هم در مسجدی در خیابان دورشهر قم جلسه توجیهی میگذارد، نماد حوزه علمیه قم شده است ؟
کجایند زعمای قوم که فریاد برآورند که اینجا قم است. اما گویی قم میخواهد در تاریخ شگفتی بیافریند و مدال افتخارآمیز تفاوتش را با نجف به رخ بنشاند. بر سر قمی که روزی بزرگانی همچون آیت الله بروجردی اجازه نمی دادند، چند طلبه تندرو در آن میتینگ برگزار کنند، چه آمده است ؟ آیت الله گلپایگانی کجاست که ببیند مکتب قم که در دفاع از مرجعیت خون میداد و برای امام خمینی جان داد و به زندان رفت، امروز چند طلبه که معلوم نیست، در چه پایه تحصیلی هستند و آیا هنوز درس میخوانند یا نه، برای آن تعیین تکلیف میکنند؟ مدیر فعلی حوزه علمیه قم که در اوائل انقلاب برای یک روحانی حجت الاسلام شیخ قاسم اسلامی تلاش کرد تا به رغم مخالفت انقلابی ها، مراسم درگذشتش در قم برگزار شود، چگونه امروز در خیابان های قم دیده نمی شود و در مرکز تحت مدیریت اش، در همان ساختمان محل حضورش برای راه اندازی تجمع سیاسی برنامه ریزی