حقوق بشر و اجتهاد در اصول:
سنت فقاهتی حاکم بر جمهوری اسلامی آن بوده است که نخست مخالفان و منتقدان خود را با برچسب هایی مثل منافق و ملحد و بی دین از حوزه دینداری و ایمان خارج کند و پس از آن آنها را از ابتدایی ترین حقوق خود محروم سازد.
اما مشی منتظری آن است که به جای حقوق مؤمنان حقوق انسان را بر کرسی بنشاند تا بهاییان و مارکسیست ها و افراد بی دین نیز از حقوقی مساوی با دیگر افراد در جامعه برخوردار شوند.
خط مشی عملی منتظری به عنوان یک فعال حقوق بشر در سه حوزه قابل بررسی و پیگیری است: دفاع از حقوق مخالفان و منتقدان سیاسی و کسانی که به علت مخالفت به زندان و شکنجه و اعدام محکوم میشوند (تا حد از دست دادن بالاترین مقام سیاسی در کشور) و کمک به خانواده های زندانیان سیاسی، دفاع از حقوق اقلیت های دینی و معنوی اعم از سنی ها، دراویش و بهاییان و حتی افراد بی دین، و دفاع از حقوق قومیت ها مثل آذری ها در بهره گیری از زبان بومی خود. این دفاع از حوزه عمل به حوزه آرای فقهی ایشان نیز بر مبنای اجتهاد در اصول راه یافته و تا آنجا پیش میرود که ایشان بر این باور بودند که نه فقط حقوق مؤمنان بلکه حقوق انسان ها باید مبنای صدور آرای فقهی قرار گیرد.
مشی سیاسی و بسیاری از نظرات و دیدگاه های سیاسی آیت الله منتظری بیانگر افزایش تدریجی تقدم و اهمیت حقوق بشر در گذر زمان در دیدگاه های این فقیه مبرز است. منتظری در پی آن بود که با اتکا