صفحه ۲۳۹

آقای خمینی از این نظریه، ولی فقیه قدرت مطلقه دارد تا آن حد که می‎تواند احکام اولیه را برای حفظ نظام سیاسی تعطیل کند. بدین ترتیب در نظریه آقای خمینی قدرت سیاسی اصل است و حاکمان فقیه برای حفظ قدرت خویش به هر عملی می‎توانند دست یازند.

همین نکته نظریه آقای خمینی را در زمره دیدگاه های اسلامگرایان در مورد قدرت سیاسی و دولت قرار می‎دهد در حالی که منتظری مرتبا از این دیدگاه که حفظ نظام سیاسی به هر قیمت اصل است و احکام و باورهای دینی فرع، انتقاد کرده است. در دیدگاه منتظری، ولی فقیه قدرت مطلقه ندارد و باید بر حسب موازین قانونی و شرعی عمل کند. همچنین در دیدگاه وی ولی فقیه به صورت مستقیم و برای دوره ای مشخص انتخاب می‎شود.

تفاوت سوم در نحوه نظارت فقها در جریان امور جامعه است. منتظری به این دیدگاه سنتی فقهای شیعه وفادار بود که کار فقیه تشخیص موضوع نیست و صرفا باید به بیان احکام شرعی بپردازد. در صورتی که فقیه به تشخیص موضوع و دخالت در حوزه عرفیات نپردازد، مجال بیشتری برای اهل تخصص و حرف در اداره عقلانی امور و فرایند عرفی شدن فراهم می‎شود.

این دیدگاه همچنین از مدیریت خرد فقیه حاکم و دخالت وی در همه امور کشور جلوگیری می‎کند. اما علی رغم توجه نظری به این موضوع، سازوکاری در نظام فقهی شیعه و قانون اساسی برای مؤظف کردن فقیه به رعایت این موضوع وجود ندارد. عدالت فقیه برای تضمین این امر کافی نیست.

ناوبری کتاب