میکرد، شاید در پایان به این رضایت میداد که "ولی فقیه" به چیزی مانند "ملکه انگلیس" تبدیل شود.
نمی دانم این همه توجه به زمامداران سیاسی برای چیست ؟ تمام توجه را باید به تولید، توزیع و کنترل قدرت معطوف داشت. برای این که قدرت، قدرت عدالت ورزی را نستاند، باید قدرت را با قدرت مهار کرد، نه آن که قدرت را به خوبان سپرد.
به جای بحث و گفت وگو درباره اوصاف اخلاقی زمامداران سیاسی، باید مردم را قدرتمند کرد تا آدمیانی که گریزی از دولت ندارند، دولت را با قدرت خود کنترل کنند. دموکراسی محصول موازنه قدرت میان دولت و مردم است.
دوم - صعود اخلاقی:
از نابرابری منابع کم یاب قدرت، ثروت، معرفت و منزلت سخن گفته شد. اما وضع فضائل و رذائل اخلاقی چگونه است ؟ آیا اخلاق هم منبعی کم یاب است ؟ به تعبیر دیگر، آیا عمل به فضائل اخلاقی از سوی یک فرد یا گروه مانع عمل به فضائل اخلاقی از سوی دیگر افراد و گروه هاست ؟
روشن است که چنین نیست. راست گویی یکی، مانع راست گویی دیگری نیست. امانت داری یک گروه، مانع امانت داری دیگران نمی شود. بخشش یکی، مانع بخشش دیگری نیست.
آیت الله منتظری برابر آیت الله خمینی قرار گرفت، اما هیچ گاه در این رویارویی فضائل اخلاقی را زیر پا نگذارد. رویارویی او با آیت الله علی خامنه ای هم از این نظر قابل تأمل است.
نقدهای آیت الله منتظری موجود است، هیچ نوع اهانتی در آن ها