صلاحیت مرجعیت را نداشتند و ندارند سخنرانی کرد و باز مغولان زدند و بردند و سوزاندند. منتظری 5 سال پس از آن روزها را در حصر خانگی بود. در روزهایی که اصلاح طلبان شعار آزادی و عدالت میدادند منتظری در حصر بود و از طبیعی ترین حقوق انسانی محروم. اما همچنان با آن قد خمیده و ریش سپید از جور دوران ایستاد و پرچمدار آزادیخواهی و مبارزه بر علیه استبداد شد.
و در روزهای پس از خرداد 88 نیز این منتظری بود که آبروی مرجعیت شیعی و آبروی دینداران بود. ایستاده بر آرمان و نظاره گر تحول زمان.
هنوز هستند خانواده های زندانیانی که در دهه شصت و هفتاد و هشتاد بار بر دوش و با پشتی زخمی از شلاق جبار به بیت منتظری میرفتند و این استوانه اندیشه حقیقت طلب علوی و حسینی مرهمی میشد بر زخم ایشان. کدام خانواده زندانی است که به در بیت منتظری رفته باشد و دست خالی بازگشته باشد؟ و مگر نه این است مرام علی و حسین که قیام است در برابر ظلم و دستگیری است از مظلوم ؟
راستی اگر منتظری نبود آیا در سال 65 بسیاری از بندیان به ناحق زندانهای حاکمیت ولایی از بند رها میشدند؟ آیا آمار کشتار بی رحمانه 67 بیش از آنچه بود نمی شد؟
آیا منتظری اولین مرجعی نبود که رساله حقوق بشر منتشر ساخت و به دنبال ارتقای سطح حقوق دینی از مؤمن به انسان برآمد؟ و این رساله را نه به عنوان کتابی جداگانه که بخشی از رساله عملیه خویش ساخت تا به همگان اعلام کرده باشد که عمل و اندیشه منتظری جز بر مبنای حفظ