مقدس که گاه دخول به آنان، داوطلبانه، چادر تاشده مادر را بر سر میکردیم و گاه خروج، پس پسکی میرفتیم که توهین نکرده باشیم به حریم آقا.
آیت الله منتظری، صدای تسبیح انداختن مادر بزرگ است؛ پچ پچ نرم مادر آن گاه که دعا میکند: خداوندا! بچه ام را به تو سپردم.
آیت الله العظمی، آن نگاه انسانی ست که ما را در میان جمع های بزرگ نیز میدید؛ از اندوه نگاهمان درمی یافت که زندانی داریم؛ نامه های ما را میگرفت، میخواند، پاسخ میداد. و آخر سر به مهربانی میپرسید: کار دیگری هست ؟ و اشارتش به این بود که زندگی را چگونه میگذرانی تا دریابی که نانی هست برای تقسیم کردن.
آری؛ آیت الله العظمی منتظری، هم حسین است و هم علی؛ همیشه با ماست؛ مثل بوی مهربانی ها، بوی آدمیت، بوی مهر، بوی سجاده، رنگ شب کلاه پاکیزه پدر بزرگ، رنگ دعای مادر.