صفحه ۲۱۸

و نامه های افشاگرانه اش در مورد ماهیت ارتجاع و امپریالیسم موجب می‎شود که او پس از یکسال از طبس به خلخال تبعید شود.

- در سال 53 و در خلخال نیز دست از مبارزه برنمی دارد. پس از تنها 4 ماه رژیم مجبور می‎شود تا او را به سقز تبعید کند.

- در سقز نیز مرد مبارزه ما همچنان می‎ایستد و خم به ابرو نمی آورد. آخرالامر رژیم تصمیم می‎گیرد در تیرماه 54 او را به زندان بیاندازد. ایستگاه اول اما زندان کمیته مشترک است. همانجایی که آقایان حاکم امروز ایران زمانی از آن به عنوان زندان استفاده کردند و نام توحید را بر آن نهادند و سرانجام در دوران اصلاحات تبدیل به موزه شد. موزه ای که اما از یاد مبارزه پیرانی چون منتظری و جوانانی چون حنیف و یارانش خالی بود و تنها به نشان دادن چهره کسانی مبادرت شد که یا در سال 55 با کرنش در برابر رژیم از بند رستند و یا تنها چند روزی و روزهای کوتاهی را در کمیته مشترک بودند. منتظری اما شش ماه را در انفرادی کمیته مشترک و زیر شکنجه های وحشیانه تاب آورد و مردانه بر سر آرمان ایستاد.

- او پس از شش ماه به ده سال حبس محکوم شد. در اوین نیز به همراه یار دیرینش زنده یاد پدر آیت الله طالقانی به مبارزه با استبداد و استعمار و استثمار ادامه داد.

- و بالاخره با اوج گیری مبارزات مردمی در هشتم آبان 57 از زندان رژیم ستم شاهی آزاد و بر دوش خلق به جان آمده استقبال شد.

اما بسیاری از همبندان آن روز منتظری به میوه چینان پس از پیروزی بدل شدند. آنانی که دم از حقیقت می‎زدند در پیش پای مصلحت قدرت

ناوبری کتاب