مبارزه کرد.
- در سال 1345 در پی بازداشت فرزندش بازداشت شد و مدت 7 ماه را در زندانهای سیاه ستم میگذراند.
- در سال 1346 در هنگام بازگشت از عراق و پس از زیارت عتبات عالیات و ملاقات با آقای خمینی دوباره بازداشت میشود و مدت 5 ماه را در بند رژیم میگذراند.
- در سال 46 و پس از آزادی و در زمان جشنهای تاجگذاری، از آنجا که رژیم منتظری را مخل امنیت خود میبیند (چقدر انگ ها و اتهامها تکراری شده است در این سال ها !) او را به مسجد سلیمان تبعید میکند. اما پیر ما مردانه در هر کجای خاک وطن که باشد همچنان شیرانه میغرد و بر سر ظلم و استبداد فریاد برمی آورد.
- در سال 47 و تنها چند ماه پس از بازگشت از تبعید دوباره بازداشت شده و پس از محاکمه ابتدا به سه سال زندان و در دادگاه تجدیدنظر به یکسال و نیم حبس محکوم میشود و به زندان قصر انتقال مییابد. - در سال 49 و پس از آزادی به زادگاهش نجف آباد تبعید میشود. او نیز در نجف آباد به ایجاد نهاد نماز جمعه میپردازد. تا جایی که ساواک اصفهان گزارش میدهد که: "نماز جمعه منتظری یک پایگاه سیاسی برای مبارزه با رژیم است." او جمعا به مدت سه سال را در تبعید میگذراند.
- در سال 52 بار دیگر رژیم حضور او را در زادگاهش تحمل نمی کند و او را به طبس تبعید میکند. آن هم برای مدت سه سال. اما تاب حضور او را در طبس هم نمی آورند. دیدارهای هزاران نفره مردم با او در طبس