اعتقاد نظری به آن لازم است. پنجم: برای اثبات چنین مسأله ای برهان (با تمامی قیود دقیق منطقی) لازم است و ادله غیر یقینی کافی نیست. ششم: انکار و یا جهل به آن باعث خروج از مذهب میشود.
با توجه به نکات ششگانه فوق نظر آیت الله خامنه ای به سه مشکل جدی مبتلاست:
اولا اگر ولایت فقیه از اصول مذهب است نمی تواند در عین حال حکم شرعی تعبدی باشد. "ولایت فقیه حکم شرعی تعبدی است، که مورد تأئید عقل نیز میباشد" (سؤال 59)؛ چرا که اصول اعتقادات از امور یقینی است و در امور عقلی و یقینی تعبد راه ندارد.
ثانیا واضح است که اگر ولایت فقیه از اصول مذهب باشد از فروع اصل امامت است و اصل مستقلی نیست (اصل ششم). اما فرع اصل، اصل نیست، عدم جواز سهوالنبی از فروع عصمت است و ریشه در اصل نبوت دارد، با این همه از اصول دین نیست. جزئیات پرسشهای نکیر و منکر در شب اول قبر از فروع اعتقاد به روز جزاست و ریشه در اصل معاد دارد، اما نمی توان گفت از اصول دین است. نحوه محاسبه اعمال حسنه و سیئه در سرای دیگر از فروع مسأله عدل است و ریشه هایی در این اصل مذهب دارد، با این همه از اصول مذهب شمرده نمی شود، کرامات عترت طاهره از فروع اعتقاد به ولایت ائمه است و ریشه در اصل امامت دارد، با این همه از اصول مذهب محسوب نمی شود. حتی اگر ولایت فقیه را در عصر غیبت از شئون ولایت و امامت به حساب آوریم و بپذیریم که ریشه در اصل امامت دارد، باز نمی توان نتیجه گرفت که "ولایت فقیه از اصول مذهب است."